2733
2739

سلام

۳ یا ۴ شب میشه به طور متوالی خواب پسرخالم رو میبینم که از بچگی همه میگفتن اینا مال همن و...(من و اون هیچوقت واکنش نشون نمی‌دادیم به این موضوع و همیشه خیلی باهم صمیمی بودیم از بچگی پیش هم میموندیم وقتی ما میرفتم شهر خودمون انقدر وابسته هم بودیم حتی شاممونم باهم می‌خوردیم و ....اصلا ی خاطره های قشنگی داشتیم یعنی تو نقطه به نقطه شهرمون ی خاطره قشنگ دارم از اون بچگی هامون و واقعا بهم خوش میگذشت هیچوقت یادم نمیرن

اما کم کم که بزرگ شدیم چون ما تو دلمون هیچی نبود برای اینکه حرف برامون در نیارن یواشکی باهم میگشتیم (دلیل اصلیشم این بود ک من از بچگی تنها بودم و تنها نوه دختر بقیه همه پسر بودن و با این از همشون بهتر بودم و یجورایی بهم عادت کرده بودیم)و...بعد دیگه خیلی بزرگتر ک شدیم از هم فاصله گرفتیم تا اینکه....

بیاید بقیشم تا تایپ کنم بگم

(کاربری دست سه نفره) -لایک نکنید لطفا❤
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731

اون با من صمیمی بود من با اون صمیمی بودم همیشه دنبال فرصتی بودیم ک کسی نباشه و باهم حرف بزنیم(حرفامون راجب بقیه و....بود) یعنی نه اون نه من از اونجور دختر و پسرا نبودیم 

عین دو تا هم جنس باهم رفتار میکردیم هیچی بینمون نبود 

تا اینکه دخترداییم اومد وسط ی روز توی باغ پدر بزرگم برگشت به من گفت میدونم فلانی(پسرخالمو گفت) تورو دوست داره اما لطفا کنار برو  بگو ببینم تو ام دوسش داری؟؟؟؟؟ من کلا جا خورده بودم انتطار همچین چیزیو نداشتم دخترداییمم از من بزرگتره 

از طرفی اونا میرفتن برای همیشه توی اون شهر زندگی کنن اما من تهران بودم

برگشت بهم گفت بعد این دیگه همه چی فرق میکنه من اینجام و تو ماه ها اونو نمیبینی و....

درحالی ک من تا اونموقع از این نظر به پسر خالم فکر نکرده بودم 

(کاربری دست سه نفره) -لایک نکنید لطفا❤
حس میکنم یه دوست داشتنی باتوجه ب حرفای اطرافیان بینتون بوده که انقد بهم وابسته شده بودین ،چون چندمور ...

داستان ماام خیلی طولانیه دارم تایپ میکنم

در اینکه همو به عنوان پسرخاله و دخترخاله دوست داشتیم اصلا شکی نیست 

ببین طوری بود ک کلی برام خوراکی میخرید میاورد 

چون تو همه چی خیلی زرنگه برام کیک درست می‌کرد غذایی ک دوست داشتمو درست می‌کرد موهامو خیلی دوست داشت می‌شست موهامو میبافت و....اما تو دلمون هیچی نبود

اینارو همرو دختر داییم دیده بود و اون روز فهمیدم ی عقده سنگینی ازم بدل گرفته

(کاربری دست سه نفره) -لایک نکنید لطفا❤
2740
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز