ازدواج اولم سنم کم بود ۱۸ سالم زود جدا شدم سنتی بود ازدواج دوم ۱ سال دوست بودم پسره خوبی بود واقعا همه چیش اوکی بود وقتی مثلا من دوست شد من تمام صورتم تزریق بود از ژل بوتاکس موهام بلوند بود این داستانا منو اونجوری دید باهام دوست شد بعدش که عقد کردیم من رفتم برای ترمیم ژل صورتم قیامت به پا کرد که تو حق نداری بری بزنی داد بیداد این داستانا درحالی که خودش لیپوماتیک شکم کرده بوتاکس زده ،نمیدونم باید چیکار. کنم من از سن کم ژل تزریق کردم اللن که موقع ترمیم ژلم نمیذاره برم بهشم ممیتومم نگم چون میفهمه حیلی تیزه،خودش هر روز هرشب مشروب میخوزه وقتی مشروب میخوره فقط میخوابه ساعت ۶ عصرم باشه میخوابه بهش میگمعوضی مشروب تو زندکیمارو خراب میکنه نه ژل من قبول نمیکنه اصلا منطق نداره از قیافه افتادم نمیدونم چیکار کنم من ۲۵ سالم اون ۳۸ سالش