چند هفته ی باهاش در گیرم... میخوام کار کنم و مشاورم گفت از حرفت کوتاه نیا و بگو کار کردن و دوست دارم...... منم گفتم.... اما اون مخالفت کرد و دیگه همش داره بدتر و بدتر میشه...حالا بهش گفتم میخوام برم خونه مامانم تهدیدم کرده اگه بری شب با کتک بچه ها رو بر می گردونم خونه... کیک هامم چند روز پیش شکوند گفت حالا برو خونه بابات.... الانم قوطی رو پرت کرد به من و گفت جرات داری برو خونه ننه جندت.... چیکار کنم.... حالم اصلا خوب نیست..... خیلی عصبیم نمی تونم درست فکر کنم...
چرا به حرف هر قوزبیدی گوش میدین خب چرا میخوای کار کنی یعنی کار کردنت از زندگی وبچه هات وارامشت واجبتره
شوهرم همش میخواد حرف زور بزنه... همش قلدری کنه...
قبل ازدواج نظرتون درمورد کارکردنتون چی بود
نیاز مالی دارید؟
چرا با این شرایط اصرار به سر کار رفتن داری؟ مشکل مالی دارید؟
کاش قبل بچه دار شدن این مشکلات رو حل کنید . این جوری کلی تن بچه ها می لرزه
اگه نیاز مالی نداری نکن
ولکن بیخیال شو
اگه از هر نیاز مالی تامینت میکنه کار نکن وقتتو بزار برای بچه هات
حالا کار هیچی ولی خونه مامانت نذاره بری من بودم جدا میشدم
یه کم سکوت کن بشین خونه تا آروم شه شوهرت محل نده بهش
کجا بری سرکار بخدا کار برا زن سخته
اگه شرایط مالیش اوکی خوب ول کن کار کردن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
