سلام بچها خسته نباشید من ۱۸ سالمه نزدیک به یک سال داره میشه نامزد کردم ینی تو دوران عقدم ولی متاسفانه از خانواده شوهرم خیلی خجالت میکشم در حدی که میرم شام خونشون یا مهمونی جایی برم اونا باشن نمیتونم سیر غذا بخورم یا نمیتونم زیادی محبت کنن مثلا چیزای ساده که دوسدارم پدر یا مادرشوهرم صدام کردن بگم جان نمیتونم یا بهشون ابراز علاقه کنم خیلی خجالت میکشم چیکار کنم بنظرتون🥲
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم از نامزدم خجالت میکشیدم میرفتیم بیرون از تشنگی میمردم حاضر نمیشدم بگم آب میخوام یا خرید کردنی روم نمیشد حتی در حد نیاز لباس بخرم الان خجالتم از این موارد کامل رفع نشده ولی بهتر شدم نسبت به اوایل
من روانشناس نیستم پس جواب اشخاص ناراحت و عصبانی و بی ادب رو نمیدم که حالشون بدتر نشه / جنسیت ، اسم ، محل تولد ، سکونت ، نژاد ، قوم ، دین ، مذهب ، گذشته ، حال ، اینده ، رنگ پوست ، چشم ، قد ، وزن ، زبان ، سن ، سواد اصلا مهم نیستن / انسانیت ، امانت داری ، ادب و اداب خیلی مهم هستن / اکثرا رو دوست داشته باش و به عده کمی عشق بورز و به هیچ کس اعتماد و خیانت نکن / با ادبها و بی ادبها خیلی مهمن چون اداب زیستن رو به انسانها یاد میدن / پیشاپیش از همه عزیزان و سروران تشکر و عذر خواهی میکنم / اگه جواب کسی رو ندادم حمل بر بی ادبی نشه یعنی تعلیق شدم یا به سرای باقی شتافتم