برام خاستگار دکتر پیدا شد گفتم مامان از قیافش خوشم نیومد گفت نه قبول کن من باباتو ندیده پسندیدم بعد مادره پسره زنگ زد من خر گول خوردم گوشی دادم به مامانم .مامانم به مادره پسره گفت دخترم با دوستش تا ۱ نصفه شب بیرون بودند من از نگرانی مردم یک زنگ به من نزدند.علت کارش هم اینه دوست نداره من ازدواج کنم از تنهایی می ترسه.
این کاربری مال دو نفر هست دیگه سیم کارت نداشتم اینقدر ترکیدم لطفا سوال نپرسید هی .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
وای سن بدی نمیدونم چرا همه همسنهای مادرت حس ترس دارن مادر منم همین ولی من وقتی۴۵سالش بود ازدواج کردم الان که به سن ۶۷رسیده شبها میگه میترسم از تنهایی میترسن یعنی ما هم سن اینا برسیم این شکلی میشم