بچه ها داداشم رزیدنته سال 3 هست یه مریض داشته یه دختر که از 4 سالگی بیمارستان بوده و از وقتی داداشم رزیدنت شده مسئولش بوده و حواسش بهش بوده داداشم وابسته بود بهش خیلی . آخه سه سال پیشش بود و جالب این جاست دو بار براش هم اون هم پرسنل بیمارستان جشن تولد گرفتن توی جشن تولد آخرشم داداشم براش انگشتر کوچولو طلا خرید کادو داد بهش الان دو روز پیش خبر رسید فوت شده دختره و داداشم خیلیییی ناراحت شد و غیبش زد تا چند ساعت پیش که مست و پاره اومد خونه من. شوهرم هم پرستاره و پیش داداشمه و دوستن . از شوهرم پرسیدم که داداشم سهل انگاری کرده که فوت شده دختره چون خیلیییی حالش بده داداشم اونم گفت از همه پرستارا و دکترای تخصص پرسیدم گفتن نه این مریض فوت می‌شده در هر صورت چون مریضیش نادر و دارو هاش تولید نمیشن الان داداشم بعد دو روز اومده خونههه مستتتتت و پارههععع یک ساعت داخل دستشوییه از وقتی اومده داره گریه میکنه میگه میخوام انصراف بدم حق این مریض نبود بمیره. با 29 سال سن دارهه زار زار گریه میکنه و نگری میزنه چه خاکی بریزم تو سرم بابام گفت اگه ببینمش شهیدش میکنم چه غلطی کنم مننننننننننن
ادامه رمان کی منتشر میشه؟
شمارشو بده بینم دردش چیه
واقعی بود
۲۹ سالشع بابات چرا درک نمیکنه
انگشترو مامانش داده به داداشم . داداشم هم انگشترو گرفته دارههه زاررررر میزنه. شوهرم گفت پدر مادرش اینقدر گریه نکردن که این کرد و روده بر شده از خنده من چه کار کنممممو
مستو پاره رو شهید میکنه ؟
خدا به خانواده اون دختر صبر بده
طبیعیه رو داداشش کراش زدم ؟😐💔
اولا شهیدش میکنه نذو میکشدش
بابات چشه؟؟
مست کرده برا این که یه مریض فوت شده، بعدا که هی مریض فوتی میبینه میخواد چکار کنه به نظرم جنبه نداره از لحاظ روحی ضعیفه
من شما رو تصور کردم 😄
آخی الهی
به نظرم طبیعیه ، آدم تو سه سال وابسته میشه بلاخره
الان هر چی گفت میخوام انصراف بدم شما چیزی نگید
بهش زمان بدید تا با این موضوع کنار بیاد. کم کم خودش اروم میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
