بیاید یه کمی باهم بخندیم از بدترین سوتی هاتون بگید (:

فعلا خودت بگو تا ما یادمون بیاد😂

لایکم کنید تاپیک بغلی کاردارم الان میام  

یکی تو جمع جلو همه پرسید شیاف چیه؟

منم به لطف بچه های نی نی سایت میدونستم ولی نباید بروم میاوردم ، دست خودم نبود عین چی خندیدم 🫥

فک کنم فهمیدن 🤝🏻🥴

مهمون اومد خونمون من ازشون خوشم نمیومد گفتم کسی خونه نیست که نیان داخل یهو مامانم از اون پشت گفت خوش آمدید بفرمایید 

😂 😂 😂 😂 😂 😂 

و دیگر سوتی ها گوزز

شیاف ک ی چیز عیب یا گناه نیس

هیچ مشکلی نی

چی بهت گفتن

میدونم والا، ولی چون من سنم کمه نباید می‌خندیدم🫥

یه بار تلفن خونمون زنگ خورد پسرعموی شوهرم بود گفت کجایین دارم میام طرفتون گفتم والا ماشهرستانیم اونم چیزی نگفت قطع کرد بعدش تاروزها وهفته ها خودمو دروغمو نفرین میکردم شوهرمو که دیگه نگو از دروغ اونقد بدش میاد گفت خوبت شد 

سوتی زیاد دادم تو زندگی ولی آخریش این بود رفتم کافینت واسه ثبت نام کتابهای دخترم موقع حساب کارت رو آقاهه گرفت گفت قابل نداره اومدم بگم خیلی ممنون گفتم هر طور راحتین😂😂😂

آقاهه فکرکرد شوخی میکنم

چند وقت پیش هم دخترم بدسرماخورده بود اصلا خواب خوب نداشتم رفتم داروخانه برگشتنی اشتباهی در یه ماشین دیگه رو باز کردم پامم گذاشتم داخل یهو دیدم راننده یکی دیگه است

یبار تو بـــچـــگـــی جلو داییم و دختر داییم و زندایی گوزیدم دست خودم نبود خو یهویی شد الان ک الانه روم نمیشه تو روشون نگاه کنم😕😂

یه بارم بیرون بودیم بعد بابام رفت تو یه مغازه ای یکم خرید کنه منم بیرون ماشین اون طرف تر وایساده بودم چون توله سگ بود با اونا بازی میکردم، یهو یه پرشیا توش پره پسر اوندن از بغلم رد شدن حرف زدن منم طاقت نیاوردم گفتم نگاه چه کص*وهایی پیدا میشن پسرای حرومزاده مادر خراب مامانمم از ماشین اومد بیرون گفت چی گفتی؟ گفتم هیچی بابا گفتم نگا چه کسایی پیدا میشن😂😂😂

گفت شانس اوردی بابات نبود وگرنه میوفتاد دنبالشون خون راه مینداخت