مادر شوهرم یه ادم فوق العاده بی سلیقه و بی نظمه دستپخت نداره فقط دنبال در رفتن از زیر کاره هیچوقت خونه نیست دنبال عشق و حاله
حالا نامزدم (تو عقدیم)میبینه خونه غذا نیست میاد خونه ی ما اکثر روزا دو وعده خونمونه خودم کلافه میشم ازین قضیه
امروز ساعت ۲زنگ زد دیروز برای ناهار براش سالاد ماکارونی درست کردم خورد پرسید از دیروز مونده گفتم نه چیزی نگفت ولی فهمیدم غذا خونه نبوده بخوره خواسته بیاد خونه ی ما
دستپخت مادر شوهرم انقد بده که اصلا نمیتونم بخورم سعی میکنم نرم ولی اکثر اوقات مجبوری میرم