فکر کن از آذر بایجان غربی تو این شهر بعد تو اون روستا بعد توی اون خانواده بعد از اون مرد من زاده شدم یعنی برای بدبخت شدن من چندین مرحله رو رد کردم
ببین من چقدر بدبختم حتی از این همه برادر که داره از همشون بدتره باز یکی دوتاشون مثل خودشن ولی اگه بچه های اونا پدر خوبی ندارن لااقل مادر شون دوستشون داره من حتی مادرم هم بلد نبوده چجوری عشق شو بهمون ابراز کنه و ما رو از شر آدمهای بد حفظ کنه و خودش شده بود چوب دست شون و بارها به حرف شوهرش بچه هاشو تو لجن انداخته
پسر پرستتتتت و دختر کش