2733
2739

آبنبات گیر کرده بود تو گلوش 

داشتم با مامانم تلفنی حرف میزدم برگشتم دیدم پسرم سرخ شده گلوشو گرفته دهنش باز ، بچم اصلا صداشم درنمیومد خودم برگشتم دیدمش...

انقد با سرعت گوشی رو پرت کردم و رفتم از پشت سرش دستامو حلقه کردم شکمشو فشار دادم

( مانور هایملیخ سرچ کنید و حتما یاد بگیرید)

با همون فشار اول آبنبات پرت شد بیرون

مامانم میگه پنج‌ ثانیه ام نشد سرعت واکنش من 

ولی هنوز یادش میفتم دلم زیر و رو میشه،

افرین که دستو پاتو گم نکردی

مـن عاشـق حـرف زدن با بچـه هام، آدم بـزرگا هیچوقـت ازم نمیپـرسن سـه تا حیوون دریـایی مـوردعلاقـم چیـه🌊🤎🧋 •مـا قـدم می‌زدیـم، آرزوهـا می‌دوییدنـد•


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742
پسر منم تو دماغش مروارید کرد دوبار هر دوبار در آوردم اما خودش اومد گفت مامان درش بیار و بعد ک من ...

منم بچه بودم یه بار تیله کردم تو دماغم دیگه مامانم نگه نمی‌داشت تو خونه😅

ما چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی می ‌آید که آیندگان به خرافات ما خواھند خندید.                                                                                                                                 زندگی کردن نادر ترین اتفاق جهان هستی است،بیشتر مردم فقط وجود دارند،همین...                                                                                بعضی مواقع باید صدمه ببینی تا چیزی رو درک کنی زمین بخوری تا رشد کنی ببازی تا بدست بیاری چون بزرگترین درس های زندگی از طریق درد یاد داده میشن
افرین که دستو پاتو گم نکردی

آینبات که پرت شد بیرون نشستم دستو پاهام می‌لرزید جون نداشتم ، قیافه بچم هنوز جلو چشممه، خدا رحم کرد، کاش همه این مانور های نجاتو یاد بگیرن اگه بلد نبودم چجوری کمکش میکردم.

پسر منم تو دماغش مروارید کرد دوبار هر دوبار در آوردم اما خودش اومد گفت مامان درش بیار و بعد ک من ...

آخی آره واقعا خدا رحم می‌کنه من اصلا فوبیای این اتفاقات رو دارم ولی اون لحظه تمام توانمو گذاشتم خداروشکر با همون فشار اول پرتاب شد بیرون همش دارم میگم خدایا شکرت کمکم کردی

2738
آینبات که پرت شد بیرون نشستم دستو پاهام می‌لرزید جون نداشتم ، قیافه بچم هنوز جلو چشممه، خدا رحم کرد، ...

اره دقیقا خوب شد که گفتی یه تلنگری شد واسه هممون

و خداروشکر که خطر رفع شد، بچت چندسالشه؟

مـن عاشـق حـرف زدن با بچـه هام، آدم بـزرگا هیچوقـت ازم نمیپـرسن سـه تا حیوون دریـایی مـوردعلاقـم چیـه🌊🤎🧋 •مـا قـدم می‌زدیـم، آرزوهـا می‌دوییدنـد•
آخی آره واقعا خدا رحم می‌کنه من اصلا فوبیای این اتفاقات رو دارم ولی اون لحظه تمام توانمو گذاشتم خدار ...

خدا خودش بچه هامون به ما ببخشه

منم همش ترس دارم دیگه بعدش هم کلی گریه کردم اگر چیزی میشد چه خاکی به سرم باید میریختم

امیدوارم سالم بزرگ بشن

خدایا از اینکه پسر کوچولو بهم دادی شکر
آینبات که پرت شد بیرون نشستم دستو پاهام می‌لرزید جون نداشتم ، قیافه بچم هنوز جلو چشممه، خدا رحم کرد، ...

خوبه که بلدی آفرین 

ولی قبلش 

آبنبات و چیزای خطرناک نزار دم دست مامان خانوم 


⏩️⏭️⏯️⏹️⏸️⏮️⏪️ 
اره دقیقا خوب شد که گفتی یه تلنگری شد واسه هممون و خداروشکر که خطر رفع شد، بچت چندسالشه؟

دو سال و نه ماهشه، ما اصلا آبنبات نمی‌خریم تو جیب شوهرم بوده گذاشته بود رو میز، پسرم گفت بخورم چون یکم سرماخورده‌س گفتم برات خوب نیست مزه‌ کن یکم بعد بده به من، گفت باشه ولی انگار لیز خورده بود رفته بود تو‌ گلوش، قبلا هم یکی دوبار تو مهمونی آبنبات خورده بود نگه می‌داشت گوشه لپش آب بشه ولی خطرناکه دیگه سُر میخوره می‌ره یهو.

خوبه که بلدی آفرین  ولی قبلش  آبنبات و چیزای خطرناک نزار دم دست مامان خانوم

اصلا آبنبات نمی‌خریم ما ... این تو جیب شوهرم بوده گذاشته بوده رو میز پسرم دید منم گفتم یکم مزه کن بندازش بیرون. که سُر خورده حتما رفته پایین چون می‌دونه که قورت دادنی نیست 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687