2752
2734
عنوان

سر خندیدنم میخان اخراجم کنن😐💔🥲

285 بازدید | 25 پست

من یه آدم بدشانسم که از قضا خیلیم مودبم ترجیحا باکسی کار ندارم ولی شخصیت مزخرفم کار دستم داده

من حتی به ترک دیوار هم میخندم😐😐🥸بعد یه چند ب مسئله های ریز ودرشت تومدرسه اتفاق افتاد سر خندیدنم منو بردن دفتر😐😐💔سرم داد زدن بعد من از قیافه مدیر معاون خندم گرفت🥲😂😂بعد هی لبمو گاز گرفتم نخندم به دوستم نگاه کردم جفتمون پاره شدیم الانم سر اینکه امروز ب یچیز دیگه خندیدم پرتم کردن بیرون تهدید به اخراجمم کردن ولی باز من خندم گرفت 😐😐😐😐مشکلات زیاری دارم ولی خب تومحیط بیرون شبیه دلقکام 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

  منم خنده ام گرفت از گفتنت

ما هیچ تر از هیچ پی هیچ دوییدیم جز هیچ در این پیچ دگر هیچ ندیدیم خودتم‌خوب میدونی انقد دوستت دارم که حد نداره!نمیشه هیچ جوره حسابش کرد ولی انقد دلم شکسته ازت دیگه نمیخوام ریختتم ببینمs🫠💔

من:

رفته بودم دفتر تعهد بدم گوشی نبرم قیافه مدیرو دیدم انقد خندیدم پرتم کرد بیرون رو پله ها انقد خندیدم نفسم گرفت واسم اب اوردن

دوباره رفتم دفتر ک تعهد قبلیه رو امضا کنم دوباره انقد خندیدم ک میلرزیدم😂بعد سگ افسردگیم دارم

شاید زندگی همین باشد،من صاحب آرزویی باشم که شیرینی تعبیرش از آن دیگری ست..ذره ای بهر نبردیم از عالم ،نکند،مافقط بهر تماشای جهان آمده ایم ..این جمله رو همیشه از من یادگار داشته باش که برای تک تک کارایی که بقیه واست میکنن قراره تو سری بخوری🤝مراااااااا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم..نکنه باور کنی دوست دارماشونو که تهش تلخیه نخواه که باور کنی....ماهردو شاخه ی یک درخت بودیم ...چه میشد اگر باد از دو سو می وزید؟!اقایون درخواست دوستی ندید

منم یه دختر دایی دارم باهاش رفتیم شهربازی توی وحشتناک ترین موقعیتا میخندید😶

اونجا بود که فهمیدم واکنشش به ترس غم عصبانیت اضطراب نگرانی و...خنده اس 

من مبتلا به شیرین ترین بیماری جهان هستم احتمالا در این جهان مورچه ها من را بیشتر از شما دوست دارند عده ای از درد من نانی میخورند هم دردانم پیر زنانی فرتوت هستند در بیست سالِ زندگی اَم هزاران هزار بار انسولین زده ام درحالی که نه شجاع هستم و نه قوی اتفاقا بیدی هستم که با هر بادی میلرزد من فقط مجبور هستم بر خلاف تصورتان در ایجاد بیماری ام هیچ نقشی نداشتم ولی بارها بابت آن سرزنش شدم، اکنون قطعا این را می دانم که عذاب کشیدن بابت چیزی که هیچ نقشی در به وجود آمدنش نداشتم سخت ترین چیزی بود که می توانستم در طول زندگی تجربه کنم از لحظه لحظه ی حسرت های زندگی ام مینویسم از نون خامه ای های پشت شیشه ی شیرینی فروشی پاستیلای رنگی رنگی آب نباتای پرتقالی شیرطالبیِ غلیظ مربای آلبالو شیرین پلو سیب زمینی سرخ کرده با سس کچاب از باقلوا از بستنی و از خندیدن که هیچ کدام در زندگیِ من نقشی نداشتند دوست عزیز من سلام صرفا جهت یادآوردی تو سیندرلا نیستی هیچ پسری برای پیدا کردنت کفشتو پای کل دخترای شهر نمیکنه بلکه باهاش ازدواج کنی و از بدبختی نجات پیدا کنی و همینطور امپراطور کوزکو نیستی که وقتی گند زدی پاشا برای برگردوندن همه چیز به شرایط عادی تلاش کنه تو توی انیمیشن جنی و دوازده پرنسس زندگی نمیکنی که یه سرزمین از کف اتاقت باز بشه از مشکلاتت فرار کنی ما جوگاردنری نداریم که متقاعدمون کنه زندگی قشنگه(روح)و بینگ بانگی نداریم که برای شاد بودنمون خودشو به دست فراموشی بسپره(#واقعیت)

واقعیتش حق بهشون میدم 

نمیتونی دهنت رو کنترل کنی؟ 

این یه ضعفه برای شما ، جدیش بگیر

 لطفا لایک نکنید♥️🌸  نه تو می مانی،نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم خواهد رفت آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...🤍🕊
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز