یکی از عروس خاله های همسرم
بچش شیش ماه اس
با بچه ش مسافرت رفت یکسره بیرونه
سنشم کمه ها کلا 13 سالشه 12 سالگی عروس شد دختر روستاییی هس کتو زندگی باباش هیچی ندیده خانواده بی بضاعتی هستن
بعد اینجوری ک نشون میده زندگی شونم خوبه
حالا من چی
من ۲۵ سالمه دوتا بچه ی شیری دارم
تو این دوسالی ک پسرمو بدنیا اومده پامو از شهر مشهد بیرون نذاشتم الآنم ک دخترم سه ماهشه
چرا چون میترسم برم بچهام مریض شن
علاوه بر این چیزا شوهرمم آدمی نیس ک مثل پسر خالش بره بیرون
همش یا خوابه یا سرکار
الآنم ک رفتن شمال با پسر شیش ماهش عکس شونو کلیپ درس کردن استوری اینستا کردن
مامانم میگه تو زندگیت بهتره همه فامیل پدریم یا مادرم حتی فامیل شوهرم حسرت زندگی منو میخورن
درسته شوهرم یا خوابه یا سرکار ولی واقعا ما سه سال اول عقدمون همه جا رفتیم اول ک رفتیم ترکیه بعد هر جمعه بیرونمون به راه بود
دو سال پیشم باهام رفتیم کیش
دیگه بعد. من حامله شدم هیچ جا نرفتیم
نمیدونم با اینکه زندگی من همه چیش خوبه فقط تفریحش اونم بخاطر بچه ام درست نیس حسرت میخورم بازم🥲
کسایی ک میخان با حرفاشون اذیتم کنندلطفا کامنت نزارن