اگه یه آدمی تا ۲۰ سالگیش بدبخت ترین موجود عالم باشه
تو یه خونه زندانی باشه
هیچ دوستی نداشته باشه
خانوادش بدترین رفتار ممکن رو تا الان باهاش داشتن و هیچکدوم از اعضای خانوادش دوستش ندارن و فقط بهش زخم زدن و زندانیش کردن و تحقیرش کردن و کتکش زدن..
افسردگی و وسواس فکری خیلی شدید داره
قرار باشه بعد از بیست سالگیش مستقل بشه و شغل خوب و تحصیلات خوب و اینها...
آیا این ادم با وجود چنین شرایطی هرگز میتونه زندگی عادی ای داشته باشه؟
ادمی ک اعتماد بنفس حرف زدن با بقال سر کوچه رو نداره حتی بلد نیست تنهایی از خیابون رد شه تو بیست سالگی آیا هرگز قراره اوضاع زندگیش درست بشه؟ اصلا درست بشه فایده ای هم داره؟