2737
2739

جواب تک تکتونو خوندم،این دوروز خیلی تو خلوت خودم حرف زدم،بهش گفتم باید ببینمت،گفت مامانش اینا فرستادنش خونه یکی از اقوام(خیلی نزدیکه و میشناسم کیه ولی اینجا نمیتونم دقیق بگم)شانس خوبی ندارم

منم واقعا روم نمیشه برم اونجا ک حرفامو بزنم

پدرشوهرمم از ماجرا خبر نداره و اگه بفهمه شوهرمو میکشه،شوهرمم این چندروز همه حرفش این بود که تنهام نزار و ب خانوادتم چیزی نگو زود تموم میشه

خودشم خواست ترک کنه و ب بقیه گفت،دیشب تمام این ۶سال رو از دوستی تا عقدمون بالاپایین کردم گریه کردم ولی الان تصمیمم اینه اگه حتی پدرامونم نفهمن پس فردا ی اتفاق بدتر افتاد من چیکارکنم؟الان فقط خواهر مادر و یکی از اقوام میدونن

پس فردا چیزی بشه من برم یقه مادرو خواهرشو بگیرم؟نمیشه...

ما هم دیگرو دوسداریم،تو این مدتم هرچیزی ک بود ذره ای ب من تو هیچی سخت نگرفت نمیخوام تنهاش بزارم

ولی ساده هم نمیگذرم میخوام بابتش ی تاوانی هم پس بده،چیکارکنم؟شما راهکار بدین

لطفا نگین جداشو

تو هم باور کردی 🙄

روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیده‌ای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بی‌عیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
چیو دقیقا؟

به بدبختی سلام کن 

بعد ازدواج هم میشینه جلوت تریاک میکشه تو چقدر ساده‌ ای که فکر میکنی به پدر و مادرت نگی بهترین کارو کردی

روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیده‌ای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بی‌عیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
2738
به بدبختی سلام کن  بعد ازدواج هم میشینه جلوت تریاک میکشه تو چقدر ساده‌ ای که فکر میکنی به پدر ...

من فکر اینو نکردم ک ب پدر مادرم نگم بهترین کارو میکنم

و اینکه خودم انقدر بزرگ شدم مستقل هستم ک بتونم برای خودم تصمیم بگیرم ک راحت زندگیمو جداکنم،چرا باید پدر مادرم ک با ی بحث فشارشون میره بالا بیارم وسط؟

با این حال خودم نوشتم ک نمیتونم  ب پدرامون نگم و راحت بگذرم و اینجا راهکار خواستم ک بجای این گفتن چیکارکنم

من فکر اینو نکردم ک ب پدر مادرم نگم بهترین کارو میکنم و اینکه خودم انقدر بزرگ شدم مستقل هستم ک بتون ...

اگه یهدردزی رفتی سر خونه‌ ی زندگیت و پشیمون شدی نگی به من نگفتند 

درسته اینجا مجازیه ولی خب خوبی های خودشم داره 

تصمیم درست و عاقلانه بگیر

روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیده‌ای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بی‌عیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷
تو این یه دوماه بره کمپ ترک کنه،با دوستای قبلیش ارتباطات رو قطع کنه،حق طلاق رو بده بهتون،اگر به شغلش ...

مرسی ک گفتین 

اونجایی ک هست مطمئنه،حق طلاقم دارم

شغلشم اره ازاده ک حتما اینم یادم میمونه بگم

من فکر اینو نکردم ک ب پدر مادرم نگم بهترین کارو میکنم و اینکه خودم انقدر بزرگ شدم مستقل هستم ک بتون ...

عروسی رو عقب بنداز تا حساب کار دستش بیاد و اکه موفق به ا شد عروسی میگیرید،هر چند علت رو به پدر مادر خودت بگو،ولی بگو صداش رو در نیارن تا خودش رو اثبات کنه

چه شرایط سختی داری ولی بنظرم موضوع رو بین بزرگترا حتما مطرح کن بنفع جفتتونه چون اون با این فشار کم ت ...

خودمم از همین میترسم نگم و بعد ها خواهر و مادرش بگن خودت نگفتی

ولی همین ک ب پدرشوهرمم بگم خیالم راحت میشه،اگه اونم‌نزارن میگم یچیزی ب نامم کنن ک حداقل ریسک نباشه

واقعا نمیدونم چطور شد رفیق بازم نیست جز ی نفر ک همون ی نفرم مشکل داره...ما ی ساله عقد کردیم برای عقدم ازمایش لازم بود همه چی اوکی بود نمیدونم واقعا

عروسی رو عقب بنداز تا حساب کار دستش بیاد و اکه موفق به ا شد عروسی میگیرید،هر چند علت رو به پدر مادر ...

بخدا نمیشه عروسیو عقب بندازم،همینجوریش پدرم صداش در اومده ک چرادارین انقدر کش میدین عروسی بگیرین بعدش شب و روز بیا اینجا

اصلا عقد زیادو دوسنداره

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز