من واقعیت این مسیر رو بهت بگم ؟
همسرت میخواد که ترک کنه .ترک هم میکنه
بعد سه ماه با کوچکترین دعوایی با دیدن دوستش که پای بساط مینشست ،با دیدن محلی که ازش مواد تهیه میکرد یاد اون روز ها میفته و اگه نمونه به وسوسه ش غلبه کنه دوباره مصرف میکنه بعد مصرف پشیمون میشه میخواد ترک کنه ولی از حالتاش تو متوجه میشی و باز مجبور ادامه بده....تا یه جایی دوباره پشیمون میشه و تو باید این مراحل رو از اول طی کنی
چون خونواده ت نمیدونن یا باید تو خونه ترکش بدی درد داره باید همراه باشی ممکنه بخواد بره بیرون که از دردش فرار کنه نمیتونی مانع شی یا دعوا میشه یا میره بیرون ،بعد میگه اینطوری درد داره بیا با قرص ترک کنم ،تو آزمایش مورفین که برای ازدواج میگیرن قرص و امفیتامین و ....نشون نمیده
کمپ بفرستی همباز مثل الان باید پنهونش کنی که چرا شوهرت نیست چرا اینجا نمیاد ،چرا عصابت بهم ریختست
میتونی اینارو تحمل کنی؟ شایدم با بار اول کلا ترک کرد و تموم شد؟ولی تو بد رو در نظر بگیر که بدونی آمادگی چه چیزهایی رو باید داشته باشی اعتیاد مثل بیماری ممکنه عود کنه باید مدارا کنی باهاش و درمان کنی
اینکه خونه به نامت کنه و بگی بهش اینطوری من چیزی رو از دست نمیدم قطعا موضع میگیره مقابلت
با پدرش صحبت کن بگو داستان اینه ولی نمیخوام چیزی به روش بیارید که قبح قضیه شکسته شه اون الان ترس از فهمیدن شما داره من هستم کمک میکنم ولیییی من یه پشتوانه میخوام برای زندگیم تامین و ضمانت آینده م باشه چون شرایط سختیه
و احتمال زیاد مخالفت میکنن
بازم شما خونوادشو بهتر میشناسی که چقدر منطقی هستن نمیدونم