من و داداشم هم همینجوری هستیم.
یه جمله میگم همض به این فکر میکنم که خب طرف الان چجور برداشت کرد.
خجالتی هستیم به خاطر همون هست اغلب مواقع سرمونو میندازیم پایین بقیه رو سر تر از خودمون تصور میکنیم خودمونو کم میبینیم.
کارایی که خودم کردم و جواب داد یکی ارتباط چشمی بود اولا نمیتونستم بعدا کم کم تونستم دوم تمرکزمو جمع کنم به حرف زدن طرف و خودم و اینکه سعی نکنم ذهن بقیه رو بخونم که الان چی فکر میکنن و ... هر وقت ذهن بقیه رو خوندم که وای نکنه اینحور فکری کنه راجبم محکم تو دلم میگم به درررک مگه اون کیه که واسم مهم باشه و کار کردن رو اعتماد به نفسم حتی زبان بدن هم خیلی موثره راجبش تحقیق کن زبان بدنت باید مثل افرادی باشه که با اعتماد به نفسن خودبخود با اعتماد به نفس میشی.
در مورد چادر هم یه نفر تو دانشگاه ما بود انقدر لباسای خوب باحجابی میپوشید از زیر چادر همه دوسش داشتن همیشه بوی خوب میداد از رو ساق دست ساعت و اینا میبست ساق دستشو با هدبندش ست میکرد انگشترشو ست میکرد اصلا خیلی عالی بود
از این چادر لبنانی ها هم خیلی خوشگله از اونا بپوش