من ۹ ماهه ازدواج کردم شوهرم بد دل شکاکه عصبی فوش میده وقتی عصبی بشه نمیگم من عالی ام اما چون بد دله بهش نمیگم وقتی میرم بیرون البته فقط خونه مامانم اجازه میده و من میرم و از اونجا با خواهرم میریم بیرون بهش نمیگم چون گیر میده وقتی بفهمه قیامت بپا میشه تا بحث و دعوا میشه زنگ میزنه مادرم و شکایت منو میکنه یا میزنه به خواهرم یه بار هم زد به برادرم یا مثلا با نصاب وسایل خونه هماهنگ کنم میگه چرا زنگ زدی چون خودش اهل این کارا و ایت چیر درست کردن ها نیست تا چند روز بعدش دعوا داربم و بحث شما میگید چیکار کنم؟؟ حتی به بار به پدرش زنگ زد و اونجا هم دیگه آبرو ندارم اصلا چون اونجا هم بحث و دعوامون گفته..هیچ انگیزه ای دیگه ندارم به این زندگی..کارش آزاد زیاد هم اهل کار کردن نیست دیونم کرده.. تنها مزایاش اینه ظاهر خوب داره هیکل خوب داره اگه پول داشته باشه دست دل بازه و خسیس نیست و ابنکه دست بزن نداره و اینکه و اینکه خانواده کم جمعیت داره و خانوادش کاری به ما ندارن درسته مادرش کمک نمیکنه با این که وضع شون خیلی خوبه و فرق میزارن بین بچه ها اما اهل رفت امد نیستن و زیاد دخالت نمیکنن..مورد بد دیگه ای هم که داره اهل رفت امد با خانداده خوش و خودم نیست فقط با رفیق هاش میگه رفت امد کنیم اونم ۳ تاشون از طرفی یه پدر مادر ۸۰ سال پیر دا م و اونا ابرو دارن چون توی محیط کوچیک ان من قصد بچه دار شدن ندارم کلا چوم میدونم نباید بیارم شما جای من بودید چیکار میکردبد
منم طلاقو انتخاب میکردم
شما اول بايد مشاوره بريد
ببينم چي ميگه
باهم بريد
حتما
چند سالته چند سالشه
طلاق میگرفتم
مشاوره میاد؟
این شکاک بودنش باید درمان کنه
خب تو که همه جا میری همه کار میکنی و بهش نمیگی دیگه طلاق برای چیه؟؟ پول داره خرج هم میکنه
فکر کردی طلاق بگیری با وجود پدر مادر پیر چی میشه
اینجا همه میگن طلاق همین که دست بزن نداره خانواده دخالتی نداره میشه ادامه داد درس میشه همه مردا اول ازدواج بد دل میشن بعد درس میشن
منم شوهرم مثل شوهر توئه اخلاقاش دقیقا
اما خب من دوستش دارم سعی میکنم باهاش کنار بیام اوایل خیلی سخت گیر بود الان خیییییلی بهتر شده
شوهر توام حالا اولشه چند وقت بگذره شل میکنه😅
جدا میشدم نمیتونم با همچین مردی بسازم
ابتجور مواردو با مشاور مطح کن ک ب مرور بتونید اصلاح کنید نوارد رو البته اگه شوهرت همکاری کنه
ی بنده خدایی مگفت شوهرم منم برای بیرون رفتن و اینا اجازه نمیده اصلا منم باهاش راه میام ک حالا شاید چون یکی دوساله ازدواج کردیم اعتماد همو جلب کنیم
فک میکنی طلاق بگیری شوهربهتر گیرت میاد؟ ازکجا معلوم بدتر گیرت نیاد اگریکم لجبازی کنار بزاری برای مدتی جای که میگه نرو مگ چی میشه بالاخره اونم اروم تر میشه زندگی همیشه یجور نمیمونه
برو زوج درمانی
این خوبی هاشم نمیشه نادیده گرفت
خب حرفات چند بعد داشت. اینکه با اولین مشکل به طلاق فکر میکنین اونم اول ازدواج خوب نیست. اگه تنها نمیزاره بری یه مدت باخودش همه جا برو کم کم راه میده بیشتر مردا اوایل اینجورین. اینکه به تعمیرکارو نصاب خوشش نمیاد زنگ بزنی فک کنم همه مردا همینن. تاجایی که من دیدم. اینکه به خانواده ها میگه باید با سیاست بری جلو باهاش صحبت کن بگو برا خودتم بد میشه و بعدها که رابطمون بهتر شد همه فک میکنن ما همون مشکلاتو داریمو از این حرفا. سعی کن لجبازی نکنی چون بدتر میشه ولی با یکم خوش اخلاقی و سیاست میتونی کم کم درستش کنی زمانبره. بلخره همه یسری ایراد دارن تو اخلاقشون . رابطه با خانواده هام شاید خونوادش کلا سردو اهل رفت و امد نیستن یاد نگرفته بازم با سیاست باهاش راه بیا تا اونم عادت کنه یاد بگیره.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
