2733
2734

من دوره عقدمم و خب کلا تنها نبودم خونه مادز شوهرم همیشه همشون هستن

حالا گوشواره خواهر شوهرم دست خودش بوده گم شده مادز شوهرم هی پیش من میگه این قضیه رو 

چند وقت پیش هم هی میگف پولم گم شده

نمیدونم چرا حس بدی میگیرم از حرفش حس میکنم از قصد بمن میگه و بهم بر میخوره

به شوهزمم گفتم نکنه مامانت فک میکنه من برداشتم که هی پیش من میگه

گفت تو بد دلی اینطور فک میکنی😐😐

حالا بنظرتون اینبار که گفت چه جوابی بدم؟ کلا چی بگم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، 

 خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731

هروقت جلوت گفت توهم نفرین کن بگو وای حیفی گوشواره معلوم نیست کجا افتاد گیر کی اومد ان شالله از گلوش پایین نره گیر هرکی افتاد 

میشه برای شادی روح پدرم یه صلوات بفرستید🥺ان شالله حاجت روا بشید مرسی❤

یه سری یه قابلمه بزرگ مادر شوهر گم شد و چون ما طبقه بالا زندگی میکردیم خونه اونا پایین بود اما اونجا زندگی نمیکردن در حد انبار بود و گاهی برای پخت آش نزری میومدن کلا آپارتمان زندگی میکردن هی خواهر شوهرم بهم گفت در باز گذاشتی برداشتن یا دادی به یکی و فلان اما شوهرم شنید کلی دعواش کرد گفت دزد و گیج خودتی 

من از یاران عشق مینویسم ن از شبنم ن از گل من ازآن پرستوی عشق مینویسم آری از پدر مینویسم  که با نگاهش جاده عشق را نشانم میدهد و مرا در آینه زندگی تشویق به زنده ماندن و زندگی کردن میکندپدرم ای شهد آرزوهایم ای کوه استوار تو را تا ابدیت دوست میدارم سر مشق زندگییم را از تو از دستان پینه بسته ات  ازآن نگاه خسته ات  و از قد خمیده ات خواهم آموخت و خوب زندگی کردن را از کتاب زندگیت
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687