ومن به دلایلی که الان نمیتونم بنویسم اینجا ، نمیتونم از خودم دفاع کنم
هرچی می‌سپارم به خدا هرچی میخوام آروم باشم نمیتونم فقط روزی آروم میشم که تقاص بده و تا اون روز مثل مار به دور خودم میپیچم
بگید که تاوان دادن راسته و دروغ نیست بگید که امید داشته باشم تاوان میده
قدرت دست اونه با قدرت و خوشحال زندگی میکنه و من تو اوج جوونیم پیر شدم چون ضعیفم چون نمیتونم دفاع کنم
من سپردم به امام حسین ولی کاش زود تاوان دیدنشو ببینم کاش زود زمین خوردنشو ببینم
تاوان آرومت میکنه؟؟؟
من جات بودم تو جمع بزرگ بلند بلند ضایعش میکردم تو چشاش زل میزدم میپرسیدم تو هم باهام بودی فلان کارو کردم؟
منم خواهرم پشت سرم ی حرفایی زده که خدا خودش مونده اینا را از کجاشو میارن
گذشتم و سپردم به حق
فقط اینو بگم کسایی که کارشون تهمت زدنه هیچشون نمیشه .میشناسم روز ب روزم پولدارتر و زبون دراز تر میشن.اگر میتونی دفاع کن نمیتونی هم بشین و غصه بخور.برام پیش اومده که میگم
اره تاوان پس میده ولی اعصابت برنمی گرده
آدما به معنای واقعی تا امیدم می کنند این روزا میخامدبرم جایی که آدمی نباشه بلکه آرامش داشته باشم
من یکی از نزدیکانم تهمت زد بهم که طلسمش کردم اونم من که حتی اسفند هم دود نمیکنم خیلی دلم شکست همسرم کنارم بودگفت خواهش میکنم نفرینش نکن چون از روی بی عقلی حرف زده طول کشید تا آروم بشم ولی گذشت
بسپر به خدا
