من چهار سال پیش وقتی باردار بودم
شوهرم با یه دختری بود
دختره قبلا چند ماه نامزد داشت و جدا شده بود
از اشناهای شوهرم بود
تو کل تایم بارداریم برام عذاب و استرس و ناراحتی بود
فقط خدا میدونه که چقد عذاب کشیدم و چیا بهم گذشت
دختره تا روز زایمانمم زنگ زد ب شوهرم ک از اوضاع با خبر بشه
گذشت تا بچم شد یکماهه اینم خاستگار براش اومدم و ک فک کنم با خاستگارشم دوست بود روز خاستگاری و روز ازمایش خون خودشم ب شوهرم پیام میداد ک من فهمیدم و ب مادر دختره زنگ زدم و یه دعوا مفصلم با شوهرم داشتم
گذشت و دختره ازدواج کرد و بهترین عقد و بهترین ارایشگاه و بهترین لباسا و طلاها رو براش خریدن و شوهرش عکس دوتاییشونو گذاشت پروفایل و تو بیو اسمشو زد و از تیپ و بیرون رفتنش هم همچیش براهه میتونه هر جور تیپی بزنه و عکس بذاره زندگی خوبی داره