بعد پسرش ک سه سالشه آب پاشو برداشته بو. اینور اینور میپاشید من سریع سرشو قفل کردم فک کردم متوجه نمیشه بعد ناگهان یه جیغی زد شروع کرد به گریه بعد خواهرشوهرم مجرده اومد یجوری نگام کرد من گفتم قفل کردم اب پاشو واسه همین گرسه کرد حس کردم فک کرد ک من زدمش ولی شک داشت اومد دستشو گرفت براش آب پاشو باز کرد الان من تو ذهنم حس میکنم اون فک کرده ک من زدمش ..اعصبام خورده به نظرتون تون ازش بپرسم ک این فکرو درموردم داره؟؟یانه ..اخه همین خاهر شوهرم ک مارو دعوت کرد چن سال پیش هم تهمت زد پسرشو زدم ..گفتم تو ذهن خواهرشوهره مجردم مونده و بیشتر این فکرو کرده..حلا ازش بپرسم یانه
به نام خداوند رنگین کمان. یه آدمایی پشت بند یه اتفاق تلخ برق چشمهاشون برای همیشه خاموش میشه.مثل از دست دادن یه عزیز یا جداشدن شدن از کسی که عمیقا دوستش داشتن. دیگه هیچوقت از ته دل نمیخندن.قشنگ میشه دید تو چهرشون که چشماشون برق نداره...این اتفاق از زندگیتون دور...
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه