2737
2739

دوستان ما رفتیم مجلس ختم مادر جاری خواهر شوهرم .....اینم بگیم از قدیم میشناختیم اینا رو. بعد خواوهر. شوهر من این طرف مرد ب خانوادش دستور میداد بنر بنویسید شب قبل دفن همه رو بردار بیار خونشون بریم. یعنی ما و مادر شوهرم و جاری من. و ....منم نرفتم چون باردار بودم بنرم شوهرم نوشت از طرف کل خانوادش زنگ زده بود چیه کوچیک نوشتین. انقدر این بشر پروعه. ...خلاصه برادر شوهرم اومد گفت نگار میگه کوچیک سفارش دادین اینا واسه ما اومدن بزرگ نوشتن. شوهرمم گفت نگار گوه زیاد میخوره از قصد کوچیک نوشتم ک دیگه نکنن توقع هم نکنن جاریم فک کنم اینو رفت ب گوششون رسوند...ما هم رفتیم ختم با مامانم این خواهر شوهره اول ک ما رو دید نگاهمون نکرد رفت سلام و علیک نکرد ..الان بقیه اش رو تایپ میکنم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



بعد رفت نشست. بعد مامان ساده من رفت بهش دست بده و ..اینم تو مسجد نشسته بود از جاش بلند نشد برای مامانم منو خواهرمم نرفتیم بهش سلام بدیم اونم نیومد بعد یک ماه ک گذشت بهش گفتم اره همه از جاریت توی مجلس تعریفمیکردن ک اداب معاشرت بلده با ادبه اما تو رو میگفتن چقدر بی ادبه و اداب معاشرت بلد نیست و ب پای مامان من بلند نشدی ما هم اصلا متوجه نشدیما تو رو ندیدیم اصلا اما همه جا حرف توعه😂😂 

2731
2740
بعد رفت نشست. بعد مامان ساده من رفت بهش دست بده و ..اینم تو مسجد نشسته بود از جاش بلند نشد برای ماما ...

فکر کنم یه بار دیگه این قضیه رو تو سایت گفتی نه؟

یه دختر دارم تا نداره
جاری خواهرشوهرت نرده،حالا شما رفتی،دیگه مادروخواهرت چرا باید باشن

مادرجاری خواهرشوهرشفوت شده تازه 

ظاهرا از قبل آشنا بودن باهم 

من که اهل عشق و عاشقی نبودم اما تو از کنارم رد شدی و جانم به دکمه پیراهنت گیر کرد.... 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687