یکی از بچه های رشته دیگه دانشگاه که اردو دانشگاهی رفتیم این مسئول بود
از بچه ها خوراکی می گرفت می خورد
بعد یه بار هیچکس هیچی نداشت اینم گرسنش بود منم یک کیک و اب میوه داشتم میل نداشتم این تو اتوبوس هی می گفت گرسنمه گرسنمه
من کیک و اب میوه دادم بچه بهش بدن وقتی فهمید منم پسش داد
دیروز من روی صندلی ها نشسته بودم کلی پسر چند متری من بودن
این اومد کنارشون دید من روی صندلی نسشتم همون موقع برگشت
تو دانشگاه من ببینه پشتش می کنه
😐😐😐😐 اسکله شاید
ازت خوشش میاد نمیخواد بروز بده جفتک میندازه 😂
چرا خب
بنظر خودت چیزی شده
یا در کنار تو بودن اونو معذب میکنه اینم هست
اسکله
فدای سرت
چقدر بچه ست
شما هم وقتی اون رد شد اهمیت نده خودتو بزن به اون راه
خودتو درگیر ادمی که ارزش نداره نکن
شاید یه جایی ریدی بهش که خودتم نمیدونی کجا ولی اون به دل گرفته😅😂
چرا چ سخت ببین کسز دربارت پشت سرت چیزی نگفته بهش
شاید برعکس باشه و ازت خوشش بیاد ولی خجالت میکشه
چرا ب گداگشنه اهمیت میدی ک اینطوری بشه؟
احیانا ارث پدرشو نخوردی؟ 😒
😂توجه کردی بهش رید ...فکر میکنه کشته مردشی
چقد نخورده ست😑
