من و همسرم یک سال هست که به خاطر کار شوهرم اومدیم تهران ولی من دوست ندارم اینجا بمونم چون هم تنهایی برام سخته هم اینکه وقتی تنهایی میرم شهرستان به خانوادم سر بزنم بعدش شوهرم کلی ناراحتی و اعصاب خورد کنی راه میندازه حالا تصمیمم رو گرفتم با وجود اینکه میدونم رفتنم به شهرستان باعث از دست دادن کار شوهرم میشه ولی دیگه راهی برام نمونده میخوام برگردم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همینکه از خانواده شوهر و حواشی کع برات درست میکنن دور باشی خودش یک دنیا ارزش داره...من اگه جات بودم عمرا به برگشتن فکر نمیکردم بمون زندگیتو بکن خیلی ها توی شرایط شما هستن ولی خودشونو با شرایط وفق میدن....