خودم الان یادم میاد حالم بد میشه
تازه که ازدواج کرده بودیم رفتیم خونه خانواده همسرم شهرستان سه روز اونجا بودیم من به خاطر نمیتز هر روز حموم رفتم خونشون!چرا اینقد تباه بودم واقعا تازه برادر شوهر مجرد هم داشتم با سر و صدا هم میرفتم شوهرم صدا میکردم حوله بیاره اخ مینویسم هم استرس میگیرم😤
نماز
یکی از اشناهام تازه نامزد کرده بود عکس پسرع رو گذاشته بود پروفایلش🤣🤣🤣😂
لایکم کنید
تقریبا هممون تباه بودیم الان شفا یافتیم😂
والا من بعد ۱۵ سال هنوز هر روز صبح بعد از بیدار شدن حمام میرم
دیگه همه می‌دونن عادتمه
چه خونه خودم باشم چه خونه کس دیگه
اگه صبح حمام نرم انگار روز برام شروع نشده
چند روز بعد عقد رفتم خونشون
یهو تو اتاق شوهرم دراز کشیدم خوابم برد سه ساعت خوابیدم 😂😂😂
مجردم ولی یه چیز میگم درس عبرت بشه برا بقیه
اولین دوس پسری که داشتم، خیلی خام بودم اون زمان فک کنم چهارده پونزده سالم بود و فک میکردم منم باید مثل همکلاسیام رفتار کنم
دعوام شد یه بار با طرفم بعد هرچی از دهن مون دراومد به هم دیگه و حتی مادر و خانواده و فلان .... گفتیم البته اول اون شروع کرد!
جالب اینه بعدها اشتی کردیم!!! درسته طرفمم ادم بی شخصیتی بود واقعا و من عقلم نمیرسید... بعد اون یاد گرفتم که چقدر زشته و چقدر روی پسر باز میشه با اینکار
ولی الان با بیست و چند سال سن میبینم دخترای همسن خودمم اینکارو میکنن حتی دوستام ولی خیلی کار ضایع و زشتیه
محرم بود
مهمون داشتیم ب علاوه دخترعموم و نامزدشم بودن
یهو دیدیم اینا جیم زدن
مهمونمون ک اقاست ک خواست بره دید ای وای دمپاییش نیست😂😂😂
نگو دخترعموم عجله ای پوشیده رفته با نامزدش نذری بگیره مثلا
چقد خندیدیم بهشون
اخ من بازم خاطره تباه دارم کلا خیلی گند بازی درمیاوردم🤣
