من دیروز با همسرم بحثم شد سر مادرشوهرم بحثم شد سر اینکه رفتم نونوایی اومدم با پسرم در زدیم ولی مادرشوهرم درو واسمون باز نکرد منم کلیدو فراموش کرده بودم با خودم ببرم بامادرشوهرم قهرم واقعا از رفتارات مادرشوهرم خستم پشت سرم برگشته پیش خواهر شوهرم گف عروسم دیوانس فلان با گوش خودم شنفتم