با مامانم دعوام شده شدید شدید شدید خیلی خیلی حرف بم زده توهین بم کره دلمو هزار تیکه کرده منم خیلی بهش حرف زدم ولی دیدم از اول ت این زندگی با تمام سختیای و مشکلات بابام ساخته جیک نزده میبینم زنای الانو ک جقد خرج خودشون میکنن ولی مامان من همش درک میکنه میگ شاید دست بابات خالی باشه دیدم چقدددددددد از خودش زده تا ماها بپوشیم ماها بخوریم خیلی خیلی از خودگذشتگی کرده ولی بابام همش تا یچی شد میگ گفتن اینو نگیر گوش نکردم همش ب ما میگ شما اصل خودتون ینی فامیلای خودشو فراموش کردین همش میگ مامانت پرتون میکنه شما ومامانت دشمن اونایین منم نتونستم ساکت بمونم گفتم مامان تاحالا بد هیچکدوم از اونارو نگفته میگ بخاطر داداشاش حاضره شمارو بکشه ولی فلان میگم اگ من اخ بگم داییمه ک بالای سرمه خواهرم تصادفکرده بود داییم ت بیمارستان همش دنبال کاراش بود اخ بگیم بالا سرمونه ولی فامیلای بابام یبار باهاشون رفتیم مسافرت بابام نبود باهامون ینی باما طوری رفتار میکردن طوری کم محلمون میکردن ک ینی کوفتمون شد ببیننت یجوری نگات میکنن انگار رفتی از خونشون دزدی کردی یا ارثشون بالا کشیدی ولی خاله هام واسم مادری کردن کوچیک بودیم مامان بابام میرفتن سرکار همش خالم بزرگمون کرد تروخشکمون کرد قدرنشناس نیستم اگ مامانم طرف خانواده خودشه ولی اخم بگیم اونا بالاسرموننن ولی خاحواده بابام نههههههههه الانم چون اینارو ب بابام گفتم سرم داد زده میگ هیجی نگو حرف نزن
حالم از زندگی ک دارم بهم میخوره بابام پدر خیلی خوبیه واسه بچه هاش خیلی خیلی خوب شاید خیلی از دخترا ارزوش داشته باشن ولی اصلا شوهر خوبی نیست واسه مامانم از لحاظ قدرشناسی میگم وگرنه خرج و چیزای دیگ خوبه ولی مردی ک ت زندگیش از همه چیزع خودت مایه بزاری و قدر ندونه سرتاپات طلاهم بگیره بدرد نمیخوره
لطفا ب بابام توهین نکنید ت نظراتتون