2733
2734

خیلی سعی کردم زندگیمون ازهمه لحاظ مثلا مالی فرهنگی رفتاری روبه پیشرفت باشه ولی همش من دارم میجنگم ومایه میزارم وحس میکنم رودکمه توقف مونده.نمیدونم یه نفربایدچقدر درگیروگرفتار روحی روانی باشه که نخواد زندگیش بهتربشه...دوتابچه دارم چقدربایدحرص بخورم جداهم نمیتونم بشم بخاطربچه ها زندگیم شده روزمرگی وتکراری همراه با درگیری های لفطی وکلامی ازسمت شوهرم جلوی بچه ها چقدرما زنها ضعیف میشیم وقتی مادرمیشیم دیگه هیچی دست خودمون نیست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

یه مقدارپول دوسال پیش سرکارمیرفتم جمع کرده بودم گذاشتم روپول پیش خونه که بعدش هزارباربه غلط کردن افتادم چون نه وظیفه ی منه نه طرف قدرشناسه که برعکس هم رفتارمیکنه حالا مهلت تمومه گعتم پولم رومیخوام خودت وام بگیریاقرض کن من پولم رومیخوام اول که دعواشد بعدش زنگ زده به مادرم باعصبانیت بااینکه میدونه مادرم فشارداره قلبش ناراحته که دخترت اذیت میکنه مادرم هم برگشته بهش گفته اولا حق نداری بخاطرپول بازنت دعواکنی دوما پول خودشه میتونه بده میتونه نده 

اوووووف   تک تک کلماتتو باید با طلا نوشت   خیلی حقن

پایین بخون چی نوشتم یه چشمم اشکه یکی خونه تازه سه ماه هم هست زایمان کردم بماند که دوران بارداری میرفت دور دور من توخونه استراحت مطلق بماند معلوم نبود باکیاست خیانت میکردمن فقط حس کردم بایه شواهدوقرائنی ولی ثابت نمیتونستم بکنم حرفم رو چون نمیتونستم تعقیبش کنم  بچه هم که بدنیا اومد همش عصبیت فحش دعوا بایه زن زائو همشم رابطه میخواست یه باربخیه هام رو نابودکرد یه بارعفونت شدیدبهم منتقل کرد یه بارم مجبورشدم اورژانسی بخورم تویک ماه دوبارشدیدپریودی روتجربه کردم چون تازه زایمان هم کرده بودم الانم بدنم بشدت ضعیف شده روحبم شکننده

میشه چندتا از تلاشات رو برای  بهترشدن زندگیت از لحاظ رفتاری و کلامی. بگی

همینکه حرفهای زشت میزنه جوابش روبافحش نمیدم یاسعی میکنم مناسبتها براش کادوبگیرم یاوقتی خسته هست باهاش بحث نمیکنم کلا سعی میکنم کلمات زشت بکارنبرم برعکس خودش ولی فایده نداره یکی دوساله بشدت بددهن شده وفقط من دارم زجرمیکشم توخودم میریزم

چ طور عزیزم.؟منظورت چیه ؟یعنی شوهرت چ طور باید باشه ازنظر شما؟بگو شاید حل شه مشکلت ایشالا

بخاطرهرچیزی دادمیزنه فحش میده خسته شدم جدیدا تهمت هم بهم میزنه که تو حتماکسی زیرنطرته میخوای ازمن جداشدی بری ازدواج کنی این برام خیلی سنگینه کسی پاکدامنیم رو اینطورراحت زیرسوال ببره.حتی قبول کردم پولم روبهش بدم ماشین بهتربگیره ولی دعوای شدیدی بینمون شدکه گفتم عمرابهت بدم ولی بعدش فکرکردم بزاربهش بدم برای راحتی خودم خوبه مسافرت میریم بابچه ها راحتیم بعدم خونه بخوایم بخریم ماشین سرمایست ولی فرداش دوباره بی احترامی شدیدکرد بخدا موندم چیکارکنم کاش خواهرانه بهم بگیدچیکارکنم

همینکه حرفهای زشت میزنه جوابش روبافحش نمیدم یاسعی میکنم مناسبتها براش کادوبگیرم یاوقتی خسته هست باها ...

خیلی عالیه

اما ی سوال

وقتی فحش میده جواب نمیدی یا بافحش جواب نمیدی

وقتی خستس بحث نمیکنی یعنی  بحث رو داری اما بعد خستگیش؟؟ 

اگر درست متوجه شدم  پس خیلی هم تلاش نکردی

یا حداقل تلاش در مسیر درست نبوده

بخاطرهرچیزی دادمیزنه فحش میده خسته شدم جدیدا تهمت هم بهم میزنه که تو حتماکسی زیرنطرته میخوای ازمن جد ...

شغل داره.؟ببین گلم اگه اخلاقش اینه ک دادوبیداد راه میندازه تو اون طور مواقع کمتر بیا جلو چشش.بعد ک اروم شد بشین باهاش حرف بزن

......خدایا ب توکل نام اعظمت.
خیلی عالیه اما ی سوال وقتی فحش میده جواب نمیدی یا بافحش جواب نمیدی وقتی خستس بحث نمیکنی یعنی &nbs ...

نه عزیزم جوابش رونمیدم ولی وقتی سوالی میپرسه تودعوا یا منوزیرسوال میبره حرف میزنم ازخودم دفاع میکنم ولی نه باحرف زشت.وقتی خسته هست نه بحث نمیکنم کلا زیادهم پیش من وبچه هانیست تاشب سرکاره شب هم میادشام که میخوره یاسرش توگوشیه یاخوابه فرداصبحش بایه حالت بد مثلا باحالت هشدار تدکر یانصیحت بدون سلام وصبح بخیرمیادبالای سرم بیدارم میکنه بااینکه نیدونه من حتی شب بیدارش نکردم بچه روبگیره خودم بیدارموندم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687