بچه ها اینو بخونین بگین به عنوان ناراحتی و گله چه پیامی بدم به آبجیم 👇🏼
بچه ها بابای من خودش گوساله نگه میداره به ما هم گفته چندتایی بخریم بندازیم اون نگه داره
شوهرم کارمنده هر پنجشنبه جمعه که میاد میاد طویله رو تمیز میکنه
بعد خوراک و غذا هم برای گوساله میخره به گوساله های بابام هم میده و اصلأ از بابام پولی نگرفته
اون هفته با بابام یکم شوهرم حرفش زود البته شوهرم چیزی نگفت بابام گفت ول کن همه گوساله ها بمیرن به درک
شوهرم تو خانواده خیلی خیلی ساکتی بزرگ شده اون از این حرف بابام ناراحت شد و باز هیچی نگفت اما سرش خیلی درد گرفت و معلوم بود از قیافش ناراحته زود رفت
بعد الان آبجیم اینا هم خونه مامانم اینا بودن من با مامانم حرف میزدم میگفتم بابا بزارع طویله رو پنجشنبه جمعه که شوهرم هست اون پاک میکنه بعد آبجیم شروع کرد چرا دیر دیر میایین بعد گفت شوهرت چرا اون هفته اخماش رو انداخته بود مامان چی کنه؟ ( شوهرم زنگ زد بعدش از مامانم معذرت خواهی کرد گفت ناراحت بوده دست خودش نیست وقتی ناراحته اصلأ با بابا مامان خودش حوصله هم نداره من رفتم خونه مادر شوهرم فهمیدم با اونا هم حوصله نداشت حرف بزنه سر این قضیه تو خودش بود)
بعد