خواهرم میگه یه آقایی آیفون رو زده فامیل شوهرشو گفته ( ینی شوهر خواهرم) گفته آقای فلانی خونس خواهرم گفته نه بعد آقا گفته میشه خودتون بیاین دم در خواهرمم فک کرده از طرف بیمه ای چیزیه گفت رفتم دم در آقا گفته من دوست رضا هستم ( اسم یه شخص دیگرو آورده اسم شوهر خواهرم نیس) گفته من دوست رضا هستم باهاش اینطوری رفتار نکنین .
بعد خواهرم گفته من نمیشناسم اشتباه گرفتین اونم گفته ن مگه همین شماره شما نیس( گوشیشو آورده جلو ) گفته ۰۹۱۵ بعد خواهرم گفته ن من اصلا این شماره رو ندارم کو ببینم شماررو اونم طفره رفته گفته ن همینه دیگه فلانه خواهرمم ترسیده گفته آقا مزاحم نشو و درو بسته میگفت داشتم درو میبستم طرف پوزخند زده .
خواهرم میگه اصلا نمیشناسمش میگه از کجا فامیلمونو میدونسته بعد میگه خیلی ترسیدم همش میترسم دوباره بیاد.
میگه ب شوهرم زنگ زدم قضیه رو گفتم میگه اگر این دفعه اومد بگو صبر کن زنک بزنم شوهرم بیاد ب خواهرم گفتم بزار از نی نی سایتیا مشورت بگیرم