۱ هفته هست اومدم خونه بابام روزی یکبار زنگ میزنه چه خبر خوبی آها باشه خدافظ فقط همین ! نه میگه بیام سراغت نه کی میای نه هیچی تازه امروز که حتی یکبارم زنگ نزده خودم دلم براش تنگ شده ولی به غرورم برمیخوره بگم بیا سراغم کلا سرده البته مدتی هست سرد شده و هیچی براش مهم نیست منم نمیخوام خودمو بهش وابسته نشون بدم از یه ورم دلم خیلی براش تنگ شده چکار کنم؟