چه شد در من نمی دانم..
فقط دیدم پریشانم،
فقط یه لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم.
چمدان دست گرفتم که بگویی نروم
تو چرا سنگ شدی راه نشانم دادی؟
یه زمانی همه ی روزهام توی انجمن شعر می گذشت
یادش بخیر..
دلبرا یک بوسه دادی انقَدَر نازت ز چیست؟
گر پشیمان گشته ای بگذار در جایش نهم😁😅
عاشقت بودم ولی ناجور سوزاندی مرا
نقره داغش میکنم دل را اگر یادت کند...
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
