عروسی برادر جاری سابقم ک از شوهرش جدا شده
و قبل جداییش من باجاریم خیلی خوب بودم اصلا نگفتنی خیلی باهم برو بیا داشتیم بگو بخند تموم حرفامونو بهم میزدیم همیشه ...الان یکساله تقریبا جدا شده تو این زمان ما اصلا ن حرفی ب هم زدیم ن دعوایی چیزی ولی خب دیگه حرف نمیزنیم یعنی ب صلاح نیست اینکار
بعد بعد اقوام دور خانواده شوهرم هستن الان برای عروسی برادرش کل خانواده شوهرمو دعوت کرده برا ما هم جدا کارت اوردن اونا ی شهر دیگه ما ی شهر دیگه بعد دوباره جاریم ب شوهرم زنگ زد ک حتما بیاین هرجور شده بیاین ب خودمم پیام داد ک حتما بیاین و فلان بعد نمیدونم چکار کنم خانواده شوهرم نمیخوان برن چون یکی از خواعرشواهرام باهاش قهره یکیشم اقوام شوهرش مرده نمیاد یکی از برادرشوهرامم راهش دوره مادرشوهرمم شاید بره نمیدونم بعد برا عروسی ما خانواده جاریم هیچکدوم نیومدن با اینکه اونموقع هنوز جدا نشده بودن مشکلی هم نداشتن ولی نیومد خانوادش از ی طرف میگم هم برا عروسیم نیومدن هم جدا شدن نریم از ی طرف میگم زشته بی ادبی میشه ینفر احترام گذاشته انقد