سلام بچه ها فقط میخواستم درد دل کنم. من با این دوستم البته میشه گفت دوست سابق از راهنمایی دوست بودیم. تا دی ۱۴۰۲ که خودش رابطه را قطع کرد خودش هر روز زنگ میزد و حرف میزد همش خمار آرزو و خواسته های خودش و من همش بهش دیداری. میذادم و تایید میکردیم بعد اگه من بعضی موقع یک هفته بهش زنگ نمیزدم ناراحت می شد میگفت سراغ دوست را نمیگری ؟ این دختر جلو وضع مالی من قیافه خیلی پایین تر بود همش حسودی می کرد اما میگفت من حسودی نمی کنم و خودش دنبال یک پسر بالاسهر بود که آخر سر اون رفت با یکی دیگه و یک بار هم به شوخی گفت بهش زر زرو ؟ درحالی که ما صمیمی بودیم و اون از این حرف ها به من هم زده بود. بعد دیدم دیگه بعد از یک هفته بهم زنگ نزد بعد بهش زنگ زدم گفت خیلی خشک که حرف بزنم آخرش هم میش زر زرو وبعد من از مریضی هام و کم خونی شدید وو گفتم بعد از اون موقع تا بیشتر از یک ماه زنگ نرد هی گفتم چی شده باز بهش زنگ زدم خیلی عادی صحبت کرد و خشک کمی ؟ بعد من با مهربونی شوخی گفتم که از خبری نیست بهم زنگ بزن. نری ماه دیگه پیدات سه ! حالا فکر کنید ما هر روز صحبت می کردیم سه ساعت وقت من را می گرفت. بعد دیگه من گفتم بابد خودش زنگ بزنه چون من دو دفعه آخر زنگ زدم که دیگه از اسفند ۴۰۲ تا الان که یک ماه از سال گذشته زنگ نزده ؟ سال جدید هم تبریک نگفته من از اینکه وقتمو برای دوستی هدر دادم ناراحتم این آخر سری ها هم من بابام همون گوشی که اون دوست داشت پ خودم هم دوست داشتم خرید بعد از اون. و اینکه اون پسره با یکی دیگه رفت اینجوری کرد من قبلش ها گوشی خوب داشتم یا پسر های دیگه ایی هم بوده که اون دوست داشته باسه که ازدواج کرده باشن :( حالا نسبت به همه بدبین هستم میگم تم بی عاطفه هستن چکار کنم از نظر شما دوست خوب هم پیدا میشه ؟؟ واینکه به همین راحتی من را فراموش کرد؟