سرپرستارم برای اینکه یه پسره رو برگردونه بخش به دروغ گفته چند بار نزدیک بوده مریضو بکشم و از عهده آی سی یو بر نمیام
خدا شاهده هیچ وقت ارور تو کارم نداشتم خودشم همیشه میگفت همه ار کارت راضین
امروز فهمیدم این حرفو به مترون زده گریم بند نمیاد
چقد ادما میتونن پست باشن برا اینکه اشناش برگرده با من این کارو کنه
سر همین مترونمون گفت دیگ نمیتونم ای سی یو بذارمت
کی رو میگی
ای بابا دیروز معلما شاکی بودن امروز پرستارا شاکین🤦
چیزی بهش نگو بابا ولی باهاش سرسنگین باش اگر این قرار بود عذاب وجدان بگیره دو دوتا چهارتا میکرد بعد حرفشو نمیزد مشخصه چیزیم بگی اهمیتی نداره براش
خب وقتی اون پسر اومد به همون مترون راستشو بگو که بدونه،راستش همچین کسی هیچوقت دچار عذاب وجدان نمیشه خیالت راحت
من دیگ به خاطر حرفاش نمیتونم بخش ویژه کار کنم
ماه قبل با یه دختر دیگ همین کارو کرد دختره رفت پا فشاری کرد تو بخش بمونه دیگ اومدن دختره اشناشون کنسل شد
این ماهم این پسره رو برگردوند خاست مثل اون دختره نشم ک مانع اومدن اونی میخاد بشم اینجوری حرف زد
دیگهههههه اصلااااا مترونمون نمیذاره من ویژه برم کار کنم تا وقتی این بیمارستانم نمیتونم دیگ ویژه باشم با ایندم بازی کرد خدا لعنت کرده
خیلی حس بدیه درکت میکنم ولی بعضی هد نرسا نمیدونم چرا رحم ندارن واقعا.
ولی دیگه نمیتونی تو اون بخش بمونی حتی بمونی هم برنامه برات بد مینویسه نمره کارانه و اینا بهت کم میده اشکال نداره اگه برات مهمه ویژه کار کنی برو ccu یا اورژانس ولی اورژانس سخته
الان سه ماهه همش میاد تو بخشمون میشینه کنار سرپرستار حرف میزنه
نمیدونستم حرفاش قراره واقعا باعث شه برگرده نمیدونم چرا داره بهش باج میده
همین پسره به این خاطر از بخشمون رفت بیرون چون جلوی همه سر شیفتاش با سرپرستار دعوا کرد بهش توهین کرد برنامه رو تو صورت سرپرستار پرت کرد
هیچ وقت فکرشم نمیکردم با این همه توهینی بهش شده بخاد هر جور شده برش گردو.نه
بهش بگو حلالت نمیکنم ،خدا خودش جوابتو بده
