با خانواده شوهرم تو یه خونه زندگی میکنیم. جاریم بچش برمیداره میاره اینجا چند ساعت چند ساعت. بچش دراومده ب من فوش میده، مامانش هم میخنده. دارم دیوونه میشم. میگه توله سگ؟
جوابشو ندادم گفتم برو خونتون بچه. گفت تو گمشو برو خونتون، اینجا خونه پدر بزرگمه.
شوهرم خونه نبود مأموریت، پیام دادم بیاد تکلیفمو مشخص کنه. گفتم دیگ تحمل ندارم.
هرچند شوهرم عرضه این کارا رو نداره، میگ بچس اشکال نداره.
چیکار کنم. دارم میترکم. حاضرم برم تو کوچه زندگی کنم ولی این خونه ن