نبابا پدرشوهر دارم برادرشوهر مجردم دارم. همش میومد میشست دیگه و فوق العاده هم پرحرفه.منم درونگرا و کم حرف. به همه چی هم کار داشت.
۲ساله ب شوهرم میگفتم هی میگفت باشه. خونه از خودمونه. با خرج خودمون ساختیم حیفش میومد بفروشع.گفتم پس بده اجاره بریم جای دیگه اجاره.چون طبقه سومیم .منم بچه دوم باردارم.اسانسور نداریم ب بهانه سختی پلهها داریم میریم.
سختی بیشتر من اینه ک خواهرشوهرم کارمنده بچهاشو مادرشوهرم نگهمیداره. کله صبح بچش میومد خونمون اسایش و روان نمیزاشت.
مثلا نوزادم شب نمیخابید صبح میخابید میومدن در میزدن نمیتونستم بخابم