چن روزپیش هفت صبح بودبیدارشدم صبحونه براش حاضرکنم چهارپنج قاشق ماست توکاسه ای تویخچال بودیه قابلمه ماست گذاشته بودم که همشوبچه هاخورده بودن همونومونده بودگذاشتمش سرسفره چن مدل دیگم گزاشتم گفتم به جزنان وماست،شوهرم دیدگفت خجالت نمیکشی اینوبرامن گزاشتی سرسفره،من آرومی گفتم خدایاچه بدبختی دارم من،یه دفعه عصبانی شداون کاسه ماست روخالی کردروسرم خیلی جلوبچه هااحساس تحقییر کردم یکی میزدتوگوشم هضمش برام راحتتربودالانم مثل خیلی وقتاعصبی میشه پشیمونه ولی من نمیتونم ببخشمش😔
باورم نمیشه😔
میشه ی صلواتم برا اروم شدن حال من بفرستید خیلی بیقرارن .ممنون
صبحونه براش ماست گذاشتی؟
متوجه نشدم بخاطر اینکه نون نزاشتین ریخت؟
بگو جلو بچه ها عذر خواهی کنه مواد غذایی تو خونه مگه وظیفه توعه که تامین بشه
پشیمون شد؟
خب چی میخواست. واقعا صبحونه نون و ماست دوست داره؟
عزیزم آخه مگ صبحونه ماست میخورن
خب عزیزم تو ک میدونی شکم براش بااهمیته یه چیزی دیگه درست میکردی
اخه نون و ماستم واقعا غذا نیست
هرچند ک واقعا کارش بد بوده و توجیهی نداره فقط برای جلوگیری از این اتفاقا گفتم
قهر کن باید کنترل کنه خودشو
قرار نیست این دور باطل مرتب تکرار بشه تو زندگیتون که
اون خطا کنه و شما ببخشی.
یکبار برای همیشه باهاش به طور جدی برخورد کن و کوتاه نیا
و هر بار که خواستی کوتاه بیای به حقارتی که امروز کشیدی فکر کن تا قوی ترت کنه.
ماست رومگ صبحانه میخورن؟
چقدر کارش بد بوده
واقعا حق میدم به شما
اما تنها کاری که میشه کرد رفتار سرسنگینه
مردی که احترام زنشو نگه نداره لایق محبت نیست
سرو سنگین باش تا معذرت خواهی کنه
سریع اشنی نکن که دفعه بعدی بدتر کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
