وقتی همسرم برای خواستگاریم اومد خاله مادرم اومد کلی بدو بیراه راجع بهش گفت و اینکه اگر بله بگم بدبخت میشم اما پشت سر یجوری مادر همسرمو راضی میکرده که بره دختر خودشو بگیره....
در حالی که من و همسرم شش هفت سال باهم دوست بودیم و ایشون هم میدونست...
اینکه موهامو چرا هر بار میرم حموم نمیشورم😐 هربار باید توضیح بدم چرا
هیچوقت مردم را نمیفهمم اما باید یک جوری میان آنها زندگی کنم...! اندک اطلاعاتی در اختیار دارم که حاصل خوندن و تحقیق کردنه. فردی بشدت کنجکاو . عاشق کتاب ، حیوانات ، فیلم ، کهکشان ، نکات پزشکی ، روانشناسی و در کل عاشق یادگیریم و از یادگیری استقبال میکنم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هیچی قبل ازدواجم میگفتن مادرم همش میگفت که این پسر لات اراذل اوباشه با این اصلاً اوکی نمیشی تازه بعد عقدمم میگفت که روزی که طلاق بگیری رو به چشمم میبینم نمیذارم بیای خونم تازه میرفت به شوهرم میگفت که برو اینو بزن برو جوری بزن که خون بالا بیارم آخه یعنی چی این حرفا