مادری ک سالها خیانت کرد
کوچیک بودم صدای پشت تلفن حرف زدنش رو میشنیدم هر و کر هاش رو
خواهر بزرگم همیشه وقتی میدید مامانم با تلفن حرف میزنه گریه میکرد و داغون شد
تا وقتی بابام مچش رو نگرفت ول نکرد
معلوم نیست داداش کوچیکم واقعا داداشمه یا نه
به من میگه خجالت بکش
برو سم بخور
برو سربه زیر اشغال
برو بمیر خودتو بکش که ۵ سال کنکور قبول نشدی و ابروی مارو بردی
باشه مادرم
من میرم به جای تو خجالت میکشم...