2737
2739

یه بحثی بین شوهرم و مامانم پیش اومد،دعوا نه ها،فقط یه بحث،بعدش شوهرم رفت سرکار،پیام داد مامانت چرا اونو گفت من چند بار گفتم ببخشید عشقم ناراحت نباش،برگشت گفت چرا تو معذرت خواهی میکنی اتفاق خاصی نیفتاده که.

گفتم میترسم مثل قدیما که سر یه بحث ساده کتکم میزدی دوباره اون اتفاقا رو تجربه کنم.

گفت نگران نباش دیگه اونجوری نیستم عشقم...

بعد که اومد دنبالم گفت یه لحظه از خودم بدم اومد که اون خاطرات تلخو برات یادگار گذاشتم.

قضیه اینه ما با اینکه دوست بودیم ولی سال اول ازدواج خیییلی دعوا داشتیم سنمونم کم بود من کلا ۲۲ سالم بود،شوهرمم کلی کتکم میزد،البته فقط چند ماه اینجوری بودیم در حد ۶ ماه،بعد دوباره مثل دوران دوستی خداروشکر با هم خوشیم سه ساله دستش روم بلند نشده.

فقط خاطرات بد هنوز تو ذهنم هستش...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خوبه بذار عذاب وجدان داشته باشه

اما اشتباه کردی گفتی میترسم بازم کتکم بزنی

نقطه ضعف دستش دادی و خودت و ضعیف جلوه دادی

گاهی در یک مکان تاریک هستی و فکر می کنی مَدفون شده ای اما در واقع تو را کاشته اند 🌱 “کریستین کین”
2731
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687