نوزاد بیقرار دارم خیلی گریه میکنه منم دست تنهام خیلی خسته و بی انرژی ام دلم میخواد خونه با لباس خیلی راحت باشم یا حتی بچه شیر دادنی بدون لباس باشم با مامانم اصلا راحت نیستم بچم گریه میکنه مامانم عصبی میشه و مادرم مریضه نمیخوام اون کار کنه مجبورم با این وضعیتم خودم پذیرایی کنم دل و کمرم درد میکنه و بعد دوماه زایمان بخیه هام باز شده . راستش اخلاقم با مادرم از اول نمیساخت الانم زایمان کردم واقعا بدتر شدم. یه تعارف کردم اومد و فکر کنم شب بخوابه واقعا کشش ندارم خودم صبحانه کیک و شیر میخورم ولی مادرم بخاطر بیماریش رژیم غذایی خاص داره واقعا نمیتونم براش برم تهیه کنم. خواهش میکنم درکم کنید بدون سرزنش کردنم واقعا ترکیدم از هر لحاظ و نیاز به آرامش و راحتی دارم