بچه ها من از ایناییم که یکی باهام خوب باشه هرچی دارم میریزم تو سینی تحویلش میدم
۷،۸ ماهه عروسی کردم ،،،
شوهرم از نظر عاطفی خانوادش باهاش خوب بورن اما وضع مالی خوبی نداشتن
اما برامن برعکس بود شوهرم همش از خاطرات بدی که داشت تعریف میکرد هی میگف خوشبحالت تو هرچی میخواستی داشتی
منم درسته هرچی میخواستم فراهم بود ولی اونقدر از نظر عاطفی و مهر و محبت کم داشتم که چی ،،منم نشستم باهاش درد دل کردم ینی هرچی بود گقتم تا خیانت بابام گفتم 😑اخرش گریم گرفت اونم گف اشکال نداره هم بابات میشم هم مامانت میشم هم داداشت همه چیت میشم ، ولی خیلی میترسم همین حرفارو دسته چماق کنه بزنه سرم