بچه ها زیاد توضیحنمیدم ک خسته شین خلاصه میگم
من قراره مثلا عروس سر خونه باشم چهار تا جاریام همشون خوشون جدان من آخریم و قراره پیش پدر و مادر شوهر بمونم
من چهار ساله ازدواج کردم
بخاطر یه سر مشکلات با خانواده شوهر قرار شد فقط چهار ماه از سال پیششون باشم و هشت ماه هم تو خونه اجاره بمونم پیش شوهرم. البته کار شوهرم چند شهر دور تره
شوهرم میاد با مادرش یا خاهرش یه دعوایی ب پا میکنه خودشم گم و گور میشه من میمونم و اینا و کلی حرف های توهین آمیز و تیکه ب من
خستممممم کرده بخدا
ده بار بهش گفتم من اگ قراره سرخونه بمونم رعایت کن باکسی در نیفت من حوصله جروبحث رو ندارم اینا یه فحش ب تو میگن صدتا توهین و تکیه ب من میندازن. خستم کردن.
یکمی پیش بحث کردن
شوهرم رفت بیرون مادرشوهرم میدونه صداشو میشنوم، میگ دخترای مردم دهنشون هنوز بوی شیر میدن اومدن واسمون شدن صاحب خونه و کلی حرف های زشت دیگ
بخدا هر کیو میبینم ک جدان با خودم میگم خوش بحالشووووووون
خانواده پدر شوهر تو روستان نمیتونیم خونه جدا اجاره کنیم
چیکار کنم شما بگید