ما یه عمه ی بزرگ داریم که مرجع فامیله یعنی برای هر ماجرایی خونش جمع میشیم،من و خواهرم دیروز از یه اتفاقی تو خانواده ی خودمون خیییلی حالمون بد بود طبق معمول خواهرم رفت خونه ی عمه بزرگه،پسر عمه کوچیکه هم اونجا بوده میبینم بهم زنگ زده پسر عمم که فردا مرغ بخر هزینه اش رو هم بهت میدم و بیار اینجا تا جوجه درست کنیم گفتم من حالم خوب نیست گفت به صدات نمیاد که،خلاصه زنگ زدم خواهرم گفت من شوهرم حساسه بهم گیر میده با تندی هم بهم گفت اگر نمیتونی نکن کن خودم الویه درست میکنم گفتم حالا الویه درست کنی گیر نامیده بهت؟خلاصه الآنم پسر خودم مریض شده شب براش نوبت گرفتم ببرم دکتر گفتم بنظرتون وسایل رو آماده کنم بهشون بدم خودمم نرم؟ که از کارشون خجالت بکشن؟یا همین الان بزنم زیر همه چی بخدا دردم از مرغ نیست دردم از پر رو بازی بعضیاس به پسر عمم گفتم مگه خودت چکار میکنی چرا کارو میندازی سر من گفت بلد نیستم مرد بازنشسته چه حرف مسخره ای زد لجم گرفت
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
والا پسر عمم آدم مهربونیه ولی یه حرکات نازیبایی داره که من بدم میاد اون دفعه هم بهم زنگ زد که برام ماهی بخر منم رفتم دم ماهی فروشی بش زنگ زدم چی میخوای گفت هیچ بعد چند روز پیش که رفتیم خونشون خانمش بهم تیکه انداخت