دختری هستم ۲۱ ساله ۳ بهمن ۱۴۰۰ نامزد شدم (سنتی) با بهترین انسانیکه به عمرم دیده بودم
عروسیمون۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ شد
تیر ماه باردار شدم اما سقط شد
با خانواده شوهرم بودیم و جهازمو هنوز باز نکرده بودم
برای بار دوم ۱ شهریور ۱۴۰۲ درست روز تولد شوهرم فهمیدیم داریم دوباره بچه دار میشم خوشبخت ترین بودیم
تا اینکه....😭😔
۲۹ دی ۱۴۰۲ وقتی ۶ ماهه باردار بودم شوهرمو بر اثر تصادف از دست دادم و من در یک کلمه پیر و نابود شدم
وای خدا ب دلت آرامش بده. صبر بده😔😔😔
فقط دعا میکنم خدا بهت صبر بده ک خیلیی سخته
انشاله خداوند شوهرتون رو بیامرزه و به شما صبر بده
خدابهت صبر بده الهی😔خیلی سخته خیلی😔
بچت دنیا اومده؟
یکی از آشناهای ما هم همینجوری شد ، خانومه یه هفته بعد عروسی رفتن تفریح کنار دریا ، آقا غرق شد . یعنی کل مدت زندگیشون یه هفته بود ، چند وقت بعد هم معلوم شد همون شب عروسی حامله شده خانومه . بنده خدا موند با یه بچه و یه هفته زندگی مشترک .
بزار من تجربمو بگم بهت ...
الان که بارداری و هفته های آخرته ....
تمومه تلاشتو بکن آروم باشی من رو بارداری انقدر حرص زدم برای برادرزادم همش بخاطراینکه تو کما بود حللش بد بود کل ۹ ماه بارداریمو گریه کردم و دخترم دنیا اومد بعدش یه دختر مضطرب و عصبی و حساس ....
بعد که باردار شدم باردوم با خودم گفتم دورازجون بابامم بمیره دیگه ناراحتی نمیکنم دختر دومم ۳ سالشه اروم و تپل و شاد ....
همسرت و نزدیکترین کس رو از دست دادی منتها اون بچه که تو شکمته غیر شما هیچکیووووو نداره خواهشا ناراحتی نکن و اون بینوا رو ضجر نده ......
این بینوا از روز اولی که وارد بطنم شده خیلی زجر کشیده خیلی بمیرم براش😭
یه ماه قبل تصادف همسرم منو پدرو مادرم تصادف کردیم استرس و اضطراب اون هنوز از تنم نرفته بود که این اتفاقی بعد یه ماه برای همسرم افتاد نابود شدم
خدا خودش به بچه طفل معصومم رحم کنه😔
