2777
2789
عنوان

سوتی یا خاطره از معاینات دکتر زنان😆

117823 بازدید | 57 پست

من خودم که دفعه اول رفتم واسه برگه دکتر منو فرستاد اتاق معاینه گفت حاضر شو 

منم رفتم اتاق معاینه ولی از خجالت هیچ کدوم از لباسامو درنیاوده بودم 😊 با مانتو و شال و شلوار و کفش واسه خودم دراز کشیدم رو تخت 😂 دکتر اومد دید فقط یه لبخند زد و دستیارشو فرستاد تا منو حالی کرد که باید چه کنم 😆 شوت بودم کلا

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒــﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﺎﺷﯿﻦِ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ ...

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

از کدوم؟! 😮

فقط محض خنده زدم

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒــﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﺎﺷﯿﻦِ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ ...

وای هفته آینده باید برم از الان عزا گرفتم

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒــﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﺎﺷﯿﻦِ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ ...

پشیمون شدم از تاپیک کاش میشد بترکونم😕

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒــﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﺎﺷﯿﻦِ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ ...

من خيلي رفتم. هم تو شهر خودمون و هم تهران كه دانشجو بودم. يه بار تهران  موقعي كه قرار بود رو صندلي بشينم نزديك بود بيفتم ازش. خود دكتر داشت خنده اش مي گرفت. خانم دكتر خوبي بود. شهر خودمون با مامانم مي رفتم و كلي خجالت مي كشيدم. تهران اما تنهايي مي رفتم و راحت تر بودم. الان هم كه ازدواج كردم هميشه تنها مي رم. راحت ترم. 

اي كاش آدمي وطنش را هم چون بنفشه ها مي شد با خود ببرد هر كجا كه خواست🌺🌺

من يبار رفتم، از بس خجالت كشيدم ، وقتي گفت برو اماده شو ، هم شلوار و لباس زيرم رو در اوردم، هم هم جورابم رو 🤣

حالا چكار جورابم داشتم نميدونم خخخخ

⚘خدایا خودت  مواظب عزیزانم  باش⚘ 💓 الحمدالله💓 
من خيلي رفتم. هم تو شهر خودمون و هم تهران كه دانشجو بودم. يه بار تهران  موقعي مه قرار بود رو صندلي بشينم نزديك بود بيفتم ازش. خود دكتر داشت خنده اش مي گرفت. خانم دكتر خوبي بود. شهر خودمون با مامانم رفتم و كلي خجالت كشيدم. تهران اما تنهايي مي رفتم و راحت تر بودم. الان هم كه ازدواج كردم هميشه تنها مي رم. راحت ترم.

من که فک کنم مجبور شم با مادرشوهرم برم حالا بعدا تاپیک میزنم راجع بش

ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺎﻥ ۵۷ ﮐﻪ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 5 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺳﺒــﻘﺖ ﮔﺮﻓﺖ , ﻣﺎﺷﯿﻦِ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺮﻩ ...

من خواهرم ماماست به بیمارش گفته بودبرولباستودربیرآماده شواین خانم هم بدون لباسروی تخت نشسته بودن که یکهوصدای افتادن اومدنگوخانمه بدون لباس پخش زمین شدن...ازروی تخت بدون لباس افتاده

خدای من دوستت دارم.....آنی مارابه حال خودمان وآمگذار...پروردگارمن همیشه بامابمان 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چقدر دلتنگم

reza_k_t | 23 ثانیه پیش

جهشیی

1397selee | 29 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز