میگفت: هميشه حالم خوب بود. می خنديدم، می رقصيدم، بيرون می رفتم، همهرو آروم می كردم، به همه می گفتم: کی ديده شب بمونه. رها كن بره... ولی یهروز نفهميدم چيشد خون بالا آوردم! هنوزم نفهميدم ولی دكتر می گفت: «زياد قورت دادی، لخته شده» من كه نفهميدم چيو گفت! تو می دونی چيو گفت؟!🖤🌘