2733
2734
عنوان

نميدونم چجوري به خواهرم كمك كنم😭

1522 بازدید | 64 پست

(جريان خواهرم خيلي طولانيه حوصله داشتيدبخونيد)

اول بگم خواهرم ده سال از من بزرگتره بخاطر مشكلات خانوادگي تو١٣سالگي از خونه فراري شد و خدارو شكر برگشت ولي تا ٢٢ سالگي با يه مرد زن و بچه دار رابطه داشت مرده همه كار واسش ميكرد ماشين ويلا خونه كلاس همه چي ...ولي بعد يك سال خواهرم خسته شدو ازش جدا شد و رفت دانشگاه اونجا با ي پسر بومي اون شهر دوست شد و خيلي زود بهش وابسته شد درعرض ٦ماه عروسي كردن پدرومادرم اصلا راضي نبودن پسره از ي شهر ديگه كه فرهنگاشون كلي باما فرق داشت كاردرست حسابينداشت و قرار بود بعد عروسي دورازما باشه ولي انقد اصرار كرد لج كرد گريه زاري كردتا عروسي كردن و رفت اون شهر دوسه ماه بعدم حامله شدازش بعدحدود دوسال بدون بچه اومد خونمون گفت كه شوهرش معتادبوده وهمش كتكشميزنه بيكارشده (همون موقع اشم رفتاراش انرمال بودعصبي بودو... )گفت ديگه نميتونه تحمل كنه ميخوادجداشه كاش بحرفمون گوش داده بودواين حرفا خلاصه با هزاربدبختي جداشد مهرشو كه ندادن جهازشم نصفه وزوري گرفتيم بچشم ندادن بهش خيلي عذاب كشيد از بچش دور شد زندگيش بهم خورد بي پول برگشت خونه (من اونموقع سنم كم بودودرك نميكردم اين موضوع هارو)خواهرم از همون اول با بي عقليهاش كاردسته خودش وماداده بودوكلي اذيت كردپدرومادرمو كم كم بهتر شدورفت سركار و باادماي مختلف رابطه داشت يكمي پول جمع كرد تا اسم ازدواج ميومدميترسيدو دادوبيدادميكردميگفت مگه ديوونم ميترسم و...تا الان كه٨سال ميگذره و بچش كلاس دومه باادماي زيادي رابطه داشت و كلاسرووضعش خوب نبود وكاراي عجيب ميكرد تا كم بزرگ شدم وباهم صميمي شديم سركات كردن با هر ادمي كه توزندگيش بودبرامون ي دردسر بود خيلي زودوابسته ميشدوهمه چيزش ميشد طرفش.تااسم خاستگاروازدواج ميشه نه مياره وحاضرنيست حتي ببينشون همه بهش ميگن تاكي ميخواي مجردبموني و سنت ميره بالاهميشه جووون وخوشگل نيستي (اخه خيلي جوون ميزنه بهش ٢٣/٢٤مياد)ولي انگار نه انگار.تنهاكسي كه حرفشو گوش ميده منم ولي منم هرچي ميگم قبول ميكنه ولي كارخودشو ميكنه ي ساله با ي پسرس برا پسره كلي خرج كرده كلاساي بيخودثبت نام ميكنه نصفه ميره با پسره تا٢شب بيرونه و باهاش ميره مسافرت و همه جوره براش ميذاره اونم پسري ك ٦سال ازخودش كوچيكتره ١٠ميليون ب پسره ب عنوان قرض داده بدون هيچ مدركي قبلا هم ب يكي قرض داده بود زوري ازش گرفتيم بازتكرارش كرد بيرون ميرن مسافرت ميرن رستوران خريد همرو خواهرم حساب ميكنه پسره گفته باهم ازدواج ميكنيم (خانواده پسره خيلي سنتي ان هيچجوره راضي نميشن پسر٢٥سالشون باي زن مطلقه بچه داركه ٦سال بزرگتره عروسي كنه)بااين حرفاش تاالان خواهرمو معطل كرده همش ميگه مامانموميارم ببينتت و سه ماه گذشته خبري نيس البته دوسش داره هااا ولي معلومه كه باخواهرم ازدواج نميكنه دروغ ميگه خواهرساده ي منم خرهمه جوره باهاش راه مياد  پسره نه سربازي رفته نه كاردرست حسابي داره وسواس داره رفتاراش نرمال نيس تازه ازدواجم كنن بدتر ازقبلي ميشه خانوادشم كه سنتي تعصبي ان واز يه قوم ديگنشوهرقبليشم ي مدت گيرداده بود كه بيا برگرد ولي قبول نكردهرخاستگاري ام ميگيم بهش عصباني ميشه مامانم ايناتا ميان حرف بزنن عصباني ميشه وميگه ميذارم ميرم برا خودم خونه بميگيرم 

منم چون كوچيكترم نميتونم زياد صحبت كنم خيلي دلم براش ميسوزه نميخوام بدبخت بشه واقعا همش فكرشوميكنم وبراش كلي ماراحتم اخه خيلي بي عقله وسادس بااينكاراش همروبه دردسر ميندازه 😭

ازوقتي نامزد كردم بدترشده البته خوشحاله برام ولي من ميفهمم ناراحته خب من ازدواج كردم ولي اون تواون سن بايد بچه و زندگيش داغون شه 

شماها بگيد چيكار كنيم باهاش دلم ميخواد يكاري براش كنم هيچ كاري از دستم برنمياد ...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم دلیل فرار خواهرت چی بود 

بعد چطور بعد رابطه با مرد زن دار همسرش جدیدش قبولش کرد؟

خدا جونم ایمان دارم بهترین ها را برام کنار گذاشتی و به موقعش بهم میدی...ولی من صبرو تحمل ندارم😖
2728
کسی الان میتونه به من بگه چطور تاپیک بزنیمسایت جدید شده ...

برو قسمت پایین صفحه تبادل نظر و بزن بعد برو پایین قسمت مورد نظر و پیدا کن بزن روش میزنه موضوع جدید و..

خدا جونم ایمان دارم بهترین ها را برام کنار گذاشتی و به موقعش بهم میدی...ولی من صبرو تحمل ندارم😖

اما به نظرم مشكلات خواهرت ريشه در كودكيش داره. حتما بايد موشكافي بشه اول تا بفهمه چرا اينقدر بي عقلي ميكنه



يه زماني تا جون داشتم بحث ميكردم، اما الان فقط ول ميكنم و ميرم! نميدونم پير شدم يا عاقل!!
2738

خواهرتون عادت کرده به این سبک زندگی توسنیم هست که خوب وبدوتشخیص میده حتماکه ازدرون کاملاافسرده است وخودشم مستاصله ولی تاخودش نخوادکسی کاری ازش برنمیاد.بایدخودش خسته بشه خودش تغییروبخواد.به نظرم داره بااین کارهاسعی میکنه ازناراحتیهاش فرارکنه خودشم میدونه درست نیست توان وانگیزه مقابله نداره.امیدوارم خداکمکش کنه

عزیزم دلیل فرار خواهرت چی بود بعد چطور بعد رابطه با مرد زن دار همسرش جدیدش قبولش کرد؟

كلا مشكل خانوادگي خاصي نبود فقط مشكل مالي اونم نه دراون حد... از همون اول اينجوري بود 

خواهرتون عادت کرده به این سبک زندگی توسنیم هست که خوب وبدوتشخیص میده حتماکه ازدرون کاملاافسرده است وخودشم مستاصله ولی تاخودش نخوادکسی کاری ازش برنمیاد.بایدخودش خسته بشه خودش تغییروبخواد.به نظرم داره بااین کارهاسعی میکنه ازناراحتیهاش فرارکنه خودشم میدونه درست نیست توان وانگیزه مقابله نداره.امیدوارم خداکمکش کنه

خيلي براش ناراحتم آمين 😭🙏🏻🙏🏻🙏🏻

سلام عزیزم ایشالا درست میشه . اینطور ادما سرخودن و ب حرف کسی گوش نمیدن تا خودشون تجربه کننن.یه جورلیی منم بدم میاد کسی بم بگه چیکار کنم ولی همه ی این مشکلات نشات گرفته از تنهایی و کمبود محبته بنظرم بهترین کار اینه جای خالی همه این محبتارو براش پر کنی و کلی وقتشو پر کنی از ادمای اطرافش بکنیش نه با جنگ و دعوا با سیاست ( یه طوری ک بش خوش بگذره ) و اصلاهم نصیحت نکن یا نگو ببین من اینکارو میکنم من اونکارو کردم بذار خودش انتخاب کنه تو فقط همراهش باش حد اقل اگه پس فردا چیزیم بشه نمیگی چرا هیچکاری نکردم با غصه خوردنم چیزی حل نمیشه فقط باید انرژی بذاری ایشالا ک درست میشه 💗

تا خودش نخواد شما هيچ كاري براش نميتونيد بكنيد

بعدم شما ميگيد تا حرف ازدواج پيش مياد عصبي ميشه ودادميزنه

پس چطور منتظره اون پسره اس بياد خواستگاريش🤔🤔🤔

پس خيلي عذر ميخوام خواهرتون كلن انتخاباتش بايد با خودش باشه تا ازدواج كنه اونم چه انتخابهايي.....

پس شما يه فرد مطمئن وبا شرايط خوب سعي كن براش پيدا كنيد كه تو مسير زندگيش قرار بگيره

وگرنه خودش بخواد انتخاب كنه ببخشيدا باز گند ميزنه

دخترم تو حقته یه مامان خوش تیپ داشته باشی😍😍من یه مامان خوشتیپم😎😎😎
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687