يجوري نشون ميداد كه كمبود محبت داره و معلوم بود انگار تو گذشته كسي بهش اهميت نداده
بعد من با اينكه خيلي خوبم و منو از خودش خيلي بالاتر ميبينه اصلا ازم تعريف نميكنه مخصوصا ظاهرم كه وقتي منو ديد كركاش ريخت،ميخواد من پررو نشم چون از اول با اعتماد بنفس بودم
بعد دلش ميخواد ازش تعريف كنم نكنم ناراحت ميشه ها ولي وقتي من ازش تعريف كنم ميگه نه بابا من معموليم 😐😐
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منظورم اينه بخاطر اينكه كسي بهش اهميت نداده اينجوري شده؟ چون فک نمیکنم کسی باهاش جدی دوست شده باشه ق ...
بعله ...مشکلات شخصیتی آدما تو سال های اولیه زندگیشون شکل میگیره .مخصوصا از جانب مادر اگر کم لطفی بهش شده باشه عقده ای میشه جوری که بعدا که کسی جدیش بگیره با خورد کردن شخصیت طرف مقابلش میخواد که ناراحتی های روحیش رو تخلیه بکنه شخصیت منتقد ایراد گیر و خودخواه دم دمی از همچین آدمایی به وجود میاد